
فهرست مطالب
معرفی کشور آمریکا
ایالات متحده آمریکا (به انگلیسی: The United States of America و به اختصار: USA) که به صورت خلاصه ایالات متحده یا آمریکا خوانده میشود، یک جمهوری فدرال متشکل از ۵۰ ایالت، یک منطقه فدرال، پنج سرزمین خودمختار و مجموعهای از جزایر پراکنده است که مجموعاً دارای مساحتی معادل ۹٫۸ میلیون کیلومتر مربع (۳٫۸ میلیون مایل مربع) و جمعیتی برابر ۳۳۰ میلیون نفر (سال ۲۰۲۰) میباشد. آمریکا چهارمین کشور دنیا از لحاظ وسعت و سومین کشور دنیا از لحاظ جمعیت میباشد. پایتخت آمریکا واشینگتن، دی.سی. و پرجمعیتترین شهر آن نیویورک است. چهل و هشت ایالت آمریکا و منطقه فدرال پایتخت در سرزمین اصلی ایالات متحده آمریکا واقع در آمریکای شمالی بین کانادا و مکزیک قرار دارند. ایالت آلاسکا در گوشه شمال غربی آمریکای شمالی بین کانادا از شرق و تنگه برینگ و روسیه از غرب جای گرفتهاست. ایالت هاوایی که به صورت مجمعالجزایری میباشد، در میانه اقیانوس آرام واقع شدهاست. قلمروهای ایالات متحده آمریکا که در دریای کارائیب و اقیانوس آرام پراکنده هستند، نه منطقه زمانی را شامل میشوند. جغرافیا، آب و هوا و حیات وحش فوقالعاده متنوع و گوناگون آمریکا، این کشور را در زمره ۱۷ کشور دارای تنوع زیستی فراوان قرار دادهاست.
سرخپوستان دیرین، ۱۵٬۰۰۰ سال پیش از سیبری به سرزمینهای اصلی آمریکای شمالی مهاجرت کردند. استعمار قاره آمریکا توسط اروپاییها از قرن شانزدهم میلادی آغاز شد. در آغاز ایالات متحده آمریکا با ۱۳ مستعمره بریتانیایی بنیان نهاده شده در ساحل شرقی پدیدار گردید. چالشها و اختلافات متعدد بین پادشاهی بریتانیای کبیر و مستعمرات سیزدهگانه پیرو جنگ فرانسویان و سرخپوستان، منجر به آغاز انقلاب در سال ۱۷۷۵ میلادی در آمریکا و نهایتاً اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا گردید. جنگ در سال ۱۷۸۳ به پایان رسید و بدین گونه ایالات متحده آمریکا نخستین کشوری بود که استقلال خود را از امپراتوریهای استعماری کسب نمود. قانون اساسی فعلی آمریکا در سال ۱۷۸۸ با اصلاحات دهگانه که مجموعاً با نام منشور حقوق ایالات متحده آمریکا میباشد، پیریزی گردید. در سال ۱۷۹۱ قانون اساسی که تضمینکننده همه آزادیهای اساسی مدنی بود، تصویب گردید. در خلال قرن نوزدهم میلادی ایالات متحده آمریکا به شکلی قاطعانه، به توسعه ارضی در سراسر خاک آمریکای شمالی مشغول شد. همچنین در خلال این قرن سرخپوستان تبعید و ایالات جدید به شکلی تدریجی تأسیس گردیدند. در سال ۱۸۴۴ توسعه سرزمینهای آمریکا در سراسر قارهٔ آمریکای شمالی به پایان رسید. در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، جنگ داخلی آمریکا منجر به منسوخ شدن بردهداری در این کشور شد. در سالهای پایانی قرن نوزدهم، آمریکا به جزایر و آبهای اقیانوس آرام مسلط شد و اقتصاد این کشور نیز در نتیجه انقلاب صنعتی فراگیر در دنیا، رشد بیسابقهای کرد. جنگ آمریکا و اسپانیا و جنگ جهانی اول، موقعیت آمریکا را به شکل یک ابرقدرت نظامی جهانی تثبیت کرد. ایالات متحده در جنگ جهانی دوم به شکل یک ابرقدرت، نخستین کشور تولیدکننده و تنها کشور استفادهکنندهٔ بمبهای اتمی در جنگ و بهعنوان اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد ظاهر گردید. در خلال جنگ سرد ایالت متحده و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی رقابت فضایی قابل توجهای داشتند که این رقابت در پروژهٔ آپولو ۱۱ به اوج خود رسید. بعد از پایان جنگ سرد در سال ۱۹۹۱ و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده تبدیل به تنها ابرقدرت جهان شد.
ایالات متحده از اعضاء بنیانگذار سازمان ملل متحد، صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، سازمان کشورهای آمریکایی (OAS) و تعدادی دیگر از سازمانهای بینالمللی است. ایالات متحده کشوری فوق پیشرفته بر پایه تولید ناخالص داخلی و دومین کشور دنیا بر پایه تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید) تقریباً یکچهارم تولید ناخالص داخلی کل کشورهای جهان میباشد. اقتصاد ایالات متحده یک اقتصاد فرا صنعتی و عظیم است که در فعالیتهای خدماتی به شکلی عالی عمل کرده و در زمینهٔ اقتصاد دانشبنیان جزء سرآمدهای دنیا محسوب میشود. از لحاظ تولید ایالات متحده دارندهٔ رتبهٔ دوم در جهان است. ایالات متحده اولین کشور واردکننده و دومین کشور صادرکننده جهان است. با وجود اینکه جمعیت آمریکا فقط ۴٫۳٪ جمعیت جهان است، این کشور مالک ۲۹٫۴٪ ثروت جهان است. ایالات متحده دارای بیشترین سهم ثروت جهانی در بین کشورهای دنیاست. آمریکا از لحاظ چندین شاخص اجتماعی ـ اقتصادی مثل دستمزد متوسط، شاخص توسعه انسانی سرانهٔ تولید ناخالص داخلی و سوددهی سرانه جزء رتبههای بالا در میان کشورهای جهان بهشمار میرود. ایالات متحده دارندهٔ قدرتمندترین نیروی مسلح جهان است. بودجه و هزینهکرد نظامی آمریکا، بیش از یک سوم کل بودجهٔ نظامی دنیا است. ایالات متحده یک قدرت پیشرو و راهبر در زمینه سیاست، فرهنگ و دانش در جهان بهشمار میرود.
نام
نام آمریکا نخستین بار در یک نقشه جهان مربوط به سال ۱۵۰۷ میلادی که توسط مارتین والدسیمولر نقشهنگار و کشیش اهل فرایبورگ آلمان تهیه شده بود، دیده شدهاست. در این نقشه، آمریکای جنوب به افتخار جهانگرد ایتالیایی آمریگو وسپوچی، «آمریکا» خوانده شدهاست. وسپوچی پس از بازگشت از سفر خود، متذکر شد که هند غربی در واقع، برخلاف گفته کلمب، شرق آسیا نیست؛ بلکه یک خشکی جداگانهاست که تا آن زمان برای اروپاییها ناشناخته مانده بود. در ۱۵۳۸، گراردوس مرکاتور نام «آمریکا» را در نقشه جهان خود به تمام نیمکره غربی اطلاق کرد.
«ایالات متحده آمریکا» نخستین بار در دوم ژانویه ۱۷۷۶ در نامهای از استیون مویلان به جوزف رید، از نزدیکان جورج واشینگتن، به چشم میخورد. مویلان امیدوار بود که با «قدرت تمام از ایالات متحده آمریکا به اسپانیا برود» تا برای جنگهای انقلابی، حامی پیدا کند .اولین مرتبهای که این اسم در یک نوشته چاپی مورد استفاده قرار گرفت، مربوط است به مقالهای ناشناس که در ۶ آوریل ۱۷۷۶ در روزنامه «گازت ویرجینیا»، نشریهای در ویلیامزبرگِ ویرجینیا، منتشر شد.
در دومین پیشنویس اصول کنفدراسیون که در ۱۷ ژوئن ۱۷۷۶ توسط جان دیکنسون نوشته شد، آمده که «نام این کنفدراسیون «ایالات متحده آمریکا» خواهد بود.» در نسخه نهایی که در اواخر ۱۷۷۷ برای تأیید به ایالات فرستاده شد، آمده بود که «عنوان این فدراسیون ایالات متحده آمریکا خواهد بود.» توماس جفرسون در ژوئن ۱۷۷۶ در پیشنویس اعلامیه استقلال، آن را با حروف تمام بزرگ به شکل UNITED STATES OF AMERICA نوشت. مشخص نیست که جفرسون این پیشنویس را قبل از استفاده از این عنوان توسط دیکنسون نوشت، یا پس از آن.
مخفف رایج نام این کشور، «ایالات متحده» است؛ اما آن را U.S یا USA یا آمریکا هم میگویند. در حالت محاورهای U.S. of A. یا به صورت بینالمللی، «ایالات» میگویند. عبارت «ایالات متحده» در ابتدا به صورت جمع کار میرفت؛ یعنی عنوانی برای مجموعهای از دولتهای مستقل بود — «ایالات متحده اعلام میدارند…» حالت مفرد آن پس از جنگ داخلی آمریکا باب شد — «ایالات متحده اعلام میدارد…» حالت مفرد امروزه حالت استاندارد نام کشور مذکور است و زمانی که بخواهند آن را به صورت جمع استفاده کنند، به صورت «این ایالات متحده…» به کار میبرند. تفاوت موجود، بیش از یک موضوع گرامری است، چرا که فرق میان یک واحد و مجموعهای از دولتها را میرساند. یک شهروند ایالات متحده آمریکا، «آمریکایی» خطاب میشود.

بررسی تاریخ کشور آمریکا
بومیها و آمریکای پیش از کلمب
اطلاعات بیشتر: سرخپوستان ایالات متحده آمریکا و دوران پیشاکلمبی
نظر پذیرفته شده این است که نخستین ساکنان آمریکای شمالی از راه برینجیا حدود ۱۲٬۰۰۰ سال پیش از سیبری به این ناحیه نقل مکان کردهاند؛ اما شواهد جدید نشان میدهد که سابقه حضور انسان در این منطقه بیش از این است پس از عبور از راه زمینی، نخستین آمریکاییها در کنار سواحل اقیانوس آرام مسیر جنوب در پیش گرفتند. در ابتدا تصور میشد تمدن کلویس که ۱۱٬۰۰۰ قبل از مسیح به وجود آمد، نشانگر نخستین موج سکونت انسانی در قاره آمریکاست.اما جدیداً شواهدی از تمدنهای «پیشا-کلویسی» هم پیدا شده که در یکی از آنها ابزارهایی متعلق به ۱۵٬۵۵۰ سال پیش یافت شدهاست. این محتمل است که این یافتهها مربوط به نخستین موج از سه موج بزرگ مهاجرت انسانی به آمریکای شمالی است.
با گذر زمان، تمدنهای بومی آمریکای شمالی رشد پیدا کردند و برخی، مانند تمدن میسیسیپی، در کشاورزی پیشرفت کردند، بناهای بزرگ به جا گذاشتند و برای خود دولت تشکیل دادند. تمدن میسیسیپی که از مرز مکزیک تا فلوریدا گسترده بود، در سالهای ۸۰۰ تا ۱۶۰۰ میلادی به اوج خود رسید. دولت-شهر کاهوکیا که در این تمدن واقع بود، مهمترین سایت باستانشناسی پیشاکلمبی در مرزهای امروز ایالات متحده است. در منطقه چهار گوشه، تمدن پوئبلو قرار داشت که در نتیجه قرنها آزمایش در کشاورزی به وجود آمده بود.
۳ مورد از میراثهای جهانی یونسکو در ایالات متحده متعلق به تمدن پوئبلو است: پارک ملی میزا ورده، پارک ملی تاریخی فرهنگ چاکو و تائوس پوئبلو همچنین کندهکاریهای زمینی متعلق به بومیان آمریکا در پوتری پوینت هم توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی به رسمیت شناخته شدهاست. در منطقه دریاچههای بزرگ، اتحادیه ایروکوا وجود داشت که مابین قرون دوازدهم تا پانزدهم میلادی به وجود آمده بود. قبایل الگونکیان که به شکار، تلهگذاری و تا حدی زراعت میپرداختند هم مهمترین قبایل سواحل اقیانوس اطلس بودند.
تأثیر بر بومیان
اطلاعات بیشتر: جنگهای سرخپوستان
یک رقاص آلوتیق آلاسکایی در لباس محلی
با پیشروی استعمارگران اروپایی در قلمروی امروز ایالات متحده، زمینهای بومیان معمولاً فتح میشد یا آنان از سرزمینهایشان رانده میشدند. جمعیت سرخپوستان پس از ورود اروپاییها به قاره آمریکا به شدت کاهش پیدا کرد که دلایل مختلفی داشت؛ از جمله آن شایع شدن بیماریهایی چون آبله و سرخک در میانشان بود.برآورد جمعیت بومیان آمریکای شمالی در زمان ورود اروپاییان دشوار است.داگلاس اچ. اوبلیکر از مؤسسه اسمیتسونین معتقد است که ۹۲٬۹۱۶ نفر در ایالتهای جنوبی مجاور اقیانوس اطلس زندگی میکردند و ۴۷۳٬۶۱۶ نفر در ایالاتهای خلیجی اما بیشتر محققان دانشگاهی این تخمین را خیلی کم میدانند. هنری اف. دوبینز، انسانشناس، معتقد است که جمعیت سرخپوستان بسیار بیشتر بودهاست؛ او میگوید در سواحل خلیج مکزیک ۱٬۱۰۰٬۰۰۰ نفر زندگی میکردند، ۲٬۲۱۱٬۰۰۰ نفر بین فلوریدا و ماساچوست، ۵٬۲۵۰٬۰۰۰ نفر در دره میسیسیپی و ۶۹۷٬۰۰۰ نفر در شبهجزیره فلوریدا.
در نخستین روزهای استعمار، بسیاری از اروپاییان با کمبود غذا، بیماری و حملات سرخپوستان روبرو شدند. همچنین سرخپوستان معمولاً با دیگر قبایل بومی در جنگ بودند و با اروپاییها در جنگهای استعماریشان متحد میشدند. در بسیاری از موارد، مهاجران و بومیان به یکدیگر نیاز داشتند. اروپاییها غذا و پوست حیوان خریداری میکردند و سرخپوستان اسلحه، مهمات و دیگر محصولا اروپایی را. بومیان به بسیاری از مهاجران یاد دادند که ذرت، لوبیا و کدو را پرورش دهند و میسیونرهای اروپایی «متمدن» کردن سرخپوستها را مهم میدانستند و سبک زندگی و شیوههای کشاورزی اروپایی را در میانشان تبلیغ میکردند.
مهاجرت اروپاییها
اطلاعات بیشتر: تاریخ مستعمراتی ایالات متحده، استعمار اروپا در آمریکا و مستعمرات سیزدهگانه
اولین گروهی که به صورت پیوسته به ایالات متحده امروزی رسیدند، کنکیستادورهای اسپانیایی مانند خوان پونسه د لئون که در ۱۵۱۳ از فلوریدا بازدید کرد، بودند. پیش از او، کریستف کلمب به سفری در سال ۱۴۹۳ در پورتوریکو پیاده شده بود. اسپانیاییها نخستین سکونتگاهها را در فلوریدا و نیومکزیکو در مناطقی چون سنت آگوستین و سانتافه به پا کردند. فرانسویها در کرانه رود میسیسیپی ساکن شدند. حضور انگلیسیها در آمریکای شمالی با سکونت در ویرجینا در ساحل شرقی ایالات متحده در جیمزتاون در ۱۶۰۷ و حضور زائران در پلیموت در ۱۶۲۰ آغاز شد. بسیاری از مهاجران مسیحیهایی بودند که به برای فرار از آزارهای مذهبی به دنیای جدید مهاجرت کرده بودند. نخستین مجمع منتخب قانونگذار قاره آمریکا، مجلس بورگسها بود که در ۱۶۱۹ تأسیس شد. زائران پیش از پیاده شدن پیمان میفلاور را امضا کردند و دستورهای بنیادین کنتیکت برقرار گردید که به الگویی برای خودمختاری و حاکمیت قانون در سراسر مستعمرات آمریکایی تبدیل شد.
بیشتر کسانی که در همه مستعمرات ساکن شدند، کشاورزان خرده زمیندار بودند، هرچند برخی صنایع نیز در آنجا شکل گرفتند. کشاورزی نقدی شامل تنباکو، برنج و گندم میشد و صنایعی چون ماهیگیری، خز و الوار رشد کردند. تولیدکنندگان به ساخت نیشکر و کشتی هم پرداختند و تا اواخر دوران استعماری، آمریکاییها یک هفتم صادرات آهن دنیا را در دست داشتند. شهرها در کنار سواحل ساخته شدند تا اقتصادهای محلی را حمایت کنند و نقش مرکز تجارت را داشته باشند. مدتی بعد مهاجران اسکاتلندی-ایرلندی و دیگران هم به مهاجران انگلیسی پیوستند و چون زمینهای کنار ساحل گران شد، آنانی که از بیگاری آزاد شده بودند، زمینهای مناطق غربیتر را تصاحب کردند.
موج بزرگی از خرید برده توسط تجار خصوصی انگلیسی آغاز شد. از آنجا که بیماریهای کمتری بود و غدا و رفتار صاحبان هم بهتر بود، امید به زندگی بردگان در آمریکای شمالی بسیار بالاتر از مناطق جنوبیتر بود که منجر به افزایش شدید شمار بردگان شد. دیدگاه جامعه مستعمراتی در ربط با پیامدهای دینی و اخلاقی بردهداری متفاوت بود و مستعمرات قوانینی له یا علیه این عمل صادر کردند. اما در آغاز قرن ۱۸، استفاده از بردههای آفریقایی جایگزین بیگاری شده بود، به خصوص در جنوب.
با ایجاد استان جرجیا در ۱۷۳۲، مستعمرات سیزدهگانه که در آینده به ایالات متحده آمریکا تبدیل شدند، کامل شده و توسط بریتانیا به عنوان متعلقات فرادریایی اداره میشدند. همه مستعمرات دولتهای محلی خودشان را داشتند، با انتخاباتی که بیشتر مردان آزاد میتوانستند در آن شرکت کنند. با نرخ باروری شدیداً بالا، نرخ مرگ پایین و مهاجرت گسترده، جمعیت مستعمرات به شدت افزایش پیدا میکرد و سرخپوستان تقریباً کم جمعیت در اقلیت قرار گرفتند. جنبشی برای احیای ارزشهای مسیحی موسوم به بیداری بزرگ در دهههای ۱۷۳۰ و ۱۷۴۰ به راه افتاد که علاقه به دین و البته آزادی دینی را افزایش داد.
در جریان جنگ هفتساله (معروف به جنگ فرانسویان و سرخپوستان در ایالات متحده) بریتانیا موفق شد کانادا را از فرانسه فتح کند اما جمعیت فرانسوی زبان آن به لحاظ سیاسی نسبت به مستعمرات جنوبیتر در انزوا باقی ماندند. در ۱۷۷۰، مستعمرات سیزدهگانه ۲٫۱ میلیون جمعیت داشتند (صرف نظر از سرخپوستان) که حدود یک سوم جمعیت بریتانیا بود. با وجود اینکه مهاجرت ادامهدار بود، اما در دهه ۱۷۷۰ تنها بخش اندکی از آمریکاییها خارج از خود آمریکا متولد شده بودند. فاصله زیاد میان مستعمرات و بریتانیا منجر به خودمختاری آنان شد اما به دلیل موفقیتهای زیادشان، پادشاهان بریتانیا به دفعات تلاش کردند قدرت خود را در آنجا برقرار سازند.
در ۱۷۷۴، یک کشتی نیروی دریایی اسپانیا به نام سانتیاگو تحت هدایت خوان پرز در یکی از ورودیهای ونکوور لنگر گرفت. با وجود اینکه اسپانیاییها از کشتی خود پیاده نشدند، سرخپوستان در ازای آبالون کالیفرنیایی، به تجارت خز با آنان پرداختند. در آن زمان، اسپانیا انحصار تجارت آمریکای شمالی و آسیا را در دست داشت و امتیازات محدودی به پرتغال میداد. زمانی که روسیه تلاش کرد در آلاسکا تجارت خز راه اندازد، اسپانیاییها آنها را به چالش کشیدند و سفر پرز از سفرهای پرشمار آنان به مناطق شمال غربی اقیانوس آرام بود.
کاپیتان جیمز کوک در سومین و آخرین سفر خود، به نخستین اروپایی که با هاوایی ارتباط برقرار کرد، تبدیل شد. سفر آخر کاپیتان کوک همچنین شامل سفر در کرانههای آمریکای شمالی و آلاسکا در پی یافتن گذرگاهی در شمال غربی هم بود که حدود ۹ ماه به طول انجامید.

استقلال و گسترش ارضی در آمریکا
اطلاعات بیشتر: جنگ انقلاب آمریکا، اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا، انقلاب آمریکا و تکامل قلمروانه ایالات متحده آمریکا
جنگ انقلاب آمریکا نخستین جنگی استعماری بود که به صورت موفقیتآمیز منجر به استقلال یک مستعمره از یک قدرت اروپایی شد. جمهوریخواهی در میان آمریکاییها رشد پیدا کرده بود و بر آن بودند که دولت باید بر پایه خواسته مردم که از طریق مراجع قانونگذار محلی بیان میشد، برپا شود. آنها «حقوق مردان انگلیسی» را میخواستند و شعار «بدون نمایندگی، مالیاتی در کار نیست» سر میدادند. اما بریتانیاییها اصرار داشتند که امپراتوری را از طریق پارلمان اداره کنند و مناقشه در نهایت منجر به جنگ شد.
نگارهای از جرج واشینگتن در مبارزه با بریتانیا، هنگام عبور از رود دلاویر
اعلامیه استقلال آمریکا که فحوای آن «عدم محافظت از حقوق اساسی آمریکاییها توسط بریتانیای کبیر» بود توسط دومین کنگره قارهای به اتفاق آرا تصویب شد. از آن زمان تاکنون، چهارم ژوئیه بهصورت سالانه به عنوان روز استقلال ایالات متحده جشن گرفته میشود. در ۱۷۷۷، دولتی غیرمتمرکز بر پایه اصول کنفدراسیون تشکیل شد که تا ۱۷۸۹ بر سر کار بود.
پس از پیروزی قطعی آمریکایی-فرانسوی در نبرد یورکتاون در ۱۷۸۱، بریتانیا پیمان صلح ۱۷۸۳ را اعلام کرد؛ استقلال آمریکا توسط جامعه بینالملل به رسمیت شناخته شد و تمام سرزمینهای شرق رود میسیسیپی به این کشور واگذار شد. قانون اساسی ایالات متحده آمریکا در سال ۱۷۸۷ تدوین شد و تا ۱۷۸۸ توسط ایالاتها مورد پذیرش قرار گرفت. دولت فدرال به سال ۱۷۸۹ در ۳ شاخه مجزا به وجود آمد تا از طریق چک و بالانس، از تمرکز قدرت جلوگیری شود. جرج واشینگتن که ارتش قارهای را در جنگهای استقلال رهبری کرده بود، تحت قانون اساسی جدید به عنوان اولین رئیسجمهور ایالات متحده انتخاب شد. حقوق طبیعی و قانونی که مانع از محدودیتهای شخصی توسط دولت فدرال میشد و برخی محافظتهای قانونی را ضمانت میکرد، در ۱۷۹۱ به جریان افتاد.
با وجود اینکه تجارت جهانی برده از ۱۸۰۸ توسط دولت فدرال ممنوع اعلام شده بود، زراعت پرسود پنبه در جنوب عمیق پس از ۱۸۲۰ رشد شدیدی داشت و در پی آن جمعیت بردگان هم افزایش پیدا کرد. در جریان بیداری بزرگ دوم طی سالهای ۱۸۰۰–۱۸۴۰، میلیونها نفر در آمریکا به مسیحیت پروتستان انجیلی درآمدند. در شمال، این موضوع منجر به جنبشهای اصلاحات اجتماعی شامل لغو بردهداری شد. در جنوب، متدیستها و باپتیستها میان بردهها به تبلیغ مسیحیت پرداختند.
تمایل ایالات متحده برای فتح مناطق غربی قاره منجر به شروع جنگهایی طولانی به نام جنگهای سرخپوستان شد. خرید لوئیزیانا از فرانسه در ۱۸۰۳ مساحت کشور را تقریباً دو برابر کرد. جنگ ۱۸۱۲ که در پی برخی مسائل روی داد و با پیروزی هیچکدام از طرفین به پایان نرسید، باعث تقویت ملیگرایی آمریکایی شد برخی برخوردهای نظامی در ۱۸۱۹ اسپانیا را مجبور به امضای پیمان فلوریدا کرد که این منطقه و سایر قلمروهای خلیجی خود را به ایالات متحده ضمیمه کرد. نیروی بخار نیز به گسترش قلمروی ایالات متحده یاری رساند، زمانی که کشتیهای بخاری شروع به کشتیرانی در راههای آبی بزرگ آمریکا کردند. مدتی بعد راههای ریلی در سراسر کشور سر برآوردند.
در میان سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۸۵۰، اصلاحاتی موسوم به دموکراسی جکسونی انجام پذیرفت که باعث شد تا حق رای به بیشتر مردان سفیدپوست بالای ۲۱ سال داده شود؛ این موضوع باعث به وجود آمدن «نظام حزب دوم» شد که در طی آن دموکراتها و ویگها میان سالهای ۱۸۲۸ تا ۱۸۵۴ احزاب حاکم بر سیاست این کشور شوند. «گذر اشکها» در دهه ۱۸۳۰ نمونهای از پیامدهای قانون جابهجایی سرخپوستان و جابهجایی اجباری سرخپوستان و اسکان داده شدن آنها در منطقه اختصاصی سرخپوستی بود. ایالات متحده در ۱۸۴۵ جمهوری تگزاس را ضمیمه کرد؛ این اتفاق در دوره گسترشطلبی تحت تأثیر عقیده «مانیفست سرنوشت» روی داد. پیمان ارژون با بریتانیا در ۱۸۴۶ باعث شد که ایالات متحده سرزمینهای شمال غربی کنونیاش را تحت کنترل بگیرد. پیروزی در جنگ آمریکا و مکزیک منجر شد که مکزیک مجبور شود کالیفرنیا و ایالتهای کنونی جنوب غربی آمریکا را به این کشور واگذار کند. تب طلا در کالیفرنیا در ۱۸۴۸–۴۹ منجر به موجی از مهاجرتها به سواحل اقیانوس آرام گردید که نتیجه آن نسلکشی سرخپوستان در کالیفرنیا و ایجاد ایالاتهای غربی بود. پس از جنگ داخلی، راههای ریلی سراسرقارهای نقلمکان را برای مهاجران سادهتر کرد، تجارت داخلی را رونق بخشید و درگیری با سرخپوستها را افزایش داد. در ۱۸۶۹، «سیاست صلح» به سرخپوستها وعده داد که به آزار آنها پایان داده شود، از جنگ جدید اجتناب گردد و به آنها شهروندی ایالات متحده داده شود. با این حال درگیریهای گسترده با سرخپوستها تا آغاز قرن بیستم در غرب این کشور ادامه داشت.
جنگ داخلی و دوره بازسازی
رئیسجمهور آبراهام لینکلن در گتیزبرگ، پنسیلوانیا، ۱۹ نوامبر ۱۸۶۳
اختلافات حل نشدنی بر سر بردهداری سرانجام منجر به جنگی داخلی آمریکا شد.در ابتدا، ایالاتها به دو گروه ایالات بردهدار و ایالات آزاد تقسیم میشدند و هر دو گروه در سنا قدرت متوازنی داشتند اما به دلیل جمعیت بیشترشان، ایالات آزاد در کنگره از نمایندگان بیشتری برخوردار بودند. اما با اضافه شدن قلمروهای جدیدی در غرب که ایالات آزاد بیشتری را به این کشور اضافه کرد، تنش میان ایالات بردهدار و ایالات آزاد بر سر فدرالیسم و مواردی مانند گسترش دادن یا محدود کردن بردهداری بالا گرفت.
با انتخابات ۱۸۶۰ ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا و انتخاب شدن نامزد جمهوریخواه، آبراهام لینکلن، ایالات بردهداری بالاخره اعلام جدایی کردند و ایالات مؤتلفه آمریکا («جنوب») را تشکیل دادند، درحالی که دولت فدرال این جدایی را غیرقانونی میدانست. برای به انجام رساندن جدایی، ایالات جدا شده دست به اقدام نظامی زدند و پاسخ مشابهی از سوی دولت فدرال روبرو گردیدند. جنگی درگرفت که نتیجه آن خونینترین درگیری تاریخ ایالات متحده آمریکا بود؛ با ۶۱۸٬۰۰۰ سرباز کشته شده و تعداد زیادی قربانی غیرنظامی. هدف اولیه دولت فدرال تنها این بود که ایالات متحده را یکپارچه نگه دارد. اما پس از اینکه تلفات پس از ۱۸۶۳ بالا گرفت، اعلامیه آزادی بردگان توسط آبراهام لینکلن صادر شد و از آن پس، الغای بردهداری به هدف دولت از این جنگ تبدیل گردید. این جنگ با پیروزی دولت فدرال در آوریل ۱۸۶۳ به پایان رسید و تکتک ایالات شکست خورده جنوب مجبور شدند متمم سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا را بپذیرند.
۳ متمم دیگر به قانون اساسی ایالات متحده پس از جنگ اضافه شد: متمم سیزدهم که در بالا ذکر شده، متمم چهاردهم که به حدود ۴ میلیون آمریکایی آفریقایی حق شهروندای ایالات متحده اعطا کرد و متمم پانزدهم که بر روی کاغذ به آنها حق رای داد. جنگ داخلی و قوانین وضع شده پس از آن باعث افزایش قدرت دولت فدرال گردید؛ زیرا نیاز بود که برای بازسازی جنوب اعطای حقوق به سیاهپوستان در جنوب دخالت کند.
دوره بازسازی پس از جنگ آغاز شد. رئیسجمهور لینکلن که در پی ایجاد آشتی میان دولت فدرال و بازماندگان دولت موتلفه بود، در ۱۴ آوریل ۱۸۶۵ ترور شد که مجدداً سبب ایجاد فاصله میان شمال و جنوب گردید. جمهوریخواهان دولت فدرال بازسازی جنوب و تضمین حقوق آمریکاییهای آفریقایی با را به هدف خود تبدیل کردند؛ تا اینکه مطابق مصالحه ۱۸۷۷ پذیرفتند که در ازای پذیرفته شدن انتخابات ۱۸۷۶ از سوی دموکراتها، از این موضوع دست بردارند.
برخی از دموکراتهای سفیدپوست که خودشان را «نجاتدهندگان» مینامیدند، پس از پایان دوره بازسازی کنترل ایالات جنوبی را به دست گرفتند. از ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۰، قوانین موسوم به جیم کرو بیشتر سیاهپوستان و گروهی از سفیدپوستان فقیر را از حقوق خودشان محروم کردند. سیاهپوستان با جدایی نژادی روبرو شدند، به خصوص در جنوب. آنها به دفعات با خشونتهای پارتیزانی نظیر لینچکردن روبرو شدند.
مهاجرتهای بیشتر، گسترش ارضی و صنعتیسازی
در شمال، شهرنشینی و ورود بیسابقه مهاجران از جنوب و شرق اروپا نیروی کار بسیار زیادی برای صنعت این کشور فراهم کرد و باعث تغییر در فرهنگ آن شد. زیرساختهای ملی مانند تلگراف و راههای ریلی سراسری باعث رشد اقتصادی و افزایش مهاجرت به «غرب وحشی» وحشی شد. بعدها اختراع لامپ رشتهای و تلفن بر ارتباطات و زندگی شهری تأثیر گذاشت.
ایالات متحده از ۱۸۱۰ تا ۱۸۹۰ در جنگهای سرخپوستان در غرب میسیسیپی جنگید. نتیجه بیشتر این درگیریها، این بود که بومیها قلمروهای خود را از دست دادند و به منطقه اختصاصی سرخپوستی محدود شدند. مناطق تازه فتح شده به صورت ماشینی تحت کشت قرار گرفتند و باعث شد تا صادرات محصول کشاورزی به بازارهای جهانی گسترش پیدا کند. گسترش سرزمین اصلی ایالات متحده همچنین شامل خرید آلاسکا از روسیه در ۱۸۶۷ هم میشد. در ۱۸۹۳، نیروهای طرفدار آمریکا در هاوایی پادشاهی آن کشور را سرنگون کردند و جمهوری هاوایی را تأسیس کردند؛ ایالات متحده این قلمرو را در ۱۸۹۸ ضمیمه کرد. پورتوریکو، گوآم و فیلیپین هم در همان سال از اسپانیاییها، پس از جنگ آمریکا و اسپانیا، گرفته شد. پس از پایان دومین جنگ داخلی ساموآ در ۱۹۰۰، ایالات متحده ساموآی آمریکا را نیز به دست آورد.جزایر ویرجین ایالات متحده آمریکا هم در ۱۹۱۷ از دانمارک خریداری شدند.
توسعه اقتصادی سریع در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ باعث ظهور تعداد زیادی از صنعتگران برجسته شد. افرادی نظیر کرنلیوس وندربیلت، جان دیویس راکفلر و اندرو کارنگی صنایع ریلی، نفت و فلز کشور را را رهبری کردند. بانکداری به یکی از بخشهای مهم اقتصاد تبدیل شد که جیپی مورگان در آن نقش بزرگی بازی کرد. اقتصاد آمریکا شکوفا شد، به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل شد و ایالات متحده در نتیجه آن به یک قدرت بزرگ مبدل شد. این تغییرات دراماتیک با ظهور جنبشهای پوپولیستی، سوسیالیستی و آنارشیستی همراه بود. این دوره در نهایت با آغاز عصر ترقیخواهی در آمریکا به پایان رسید؛ این دوره شاهد اصلاحات مهمی مانند اعطای حق رای به زنان، ممنوعیت الکل، نظارت بر کالاهای مصرفی، تصویب قانون رقابت و توجه به وضعیت نیروی کار بود.

جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم
ساختمان امپایر استیت که در ۱۹۳۱ در جریان رکود بزرگ ساخته شد، در زمان ساخت بلندترین ساختمان جهان بود.
ایالات متحده در آغاز جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ بیطرف ماند؛ تا ۱۹۱۷، زمانی که با «قدرت پیوسته» به متفقین پیوست و در تغییر روند جنگ علیه قدرتهای مرکز مؤثر بود. در ۱۹۱۹، رئیسجمهور آمریکا وودرو ویلسون نقش مهمی در کنفرانس صلح پاریس بازی کرد و سیاست پیوستن ایالات متحده به جامعه ملل را دنبال کرد اما سنا پیمان ورسای که جامعه ملل مطابق آن تأسیس شده بود را نپذیرفت.
در ۱۹۲۰، جنبشهای حقوق زنان موفق شدند متممی به قانون اساسی اضافه کنند که مطابق آن، به زنان حق رای داده شد. دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ شاهد ظهور رادیو به عنوان وسیلهای جهت ارتباط جمعی و اختراع نخستین تلویزیونها بودند. رشد اقتصادی دهه ۱۹۲۰ سرانجام با سقوط والاستریت در سال ۱۹۲۹ و رکود بزرگ به پایان رسید. فرانکلین دلانو روزولت پس از اینکه به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد با طرح «نیو دیل» به این بحران اقتصادی پاسخ داد. در جریان مهاجرت بزرگ میلیونها آمریکایی سیاهپوست از جنوب آمریکا به مناطق دیگرش مهاجرت کردند. این روند قبل از جنگ جهانی اول آغاز شده بود و تا دهه ۱۹۶۰ ادامه داشت. داست بول در میانههای دهه ۱۹۳۰ باعث شد گسترش فقر میان کشاورزان و مهاجرتهای بزرگ درون کشوری دیگری در پی آن اتفاق افتاد.
آمریکا در آغاز جنگ جهانی دوم بیطرف بود اما از مارس ۱۹۴۱ از طریق قانون وام و اجاره شروع به حمایت تجهیزاتی از متفقین کرد. در هفتم دسامبر ۱۹۴۱، امپراتوری ژاپن حملهای غافلگیر کننده به پرل هاربر انجام داد که باعث شد ایالات متحده به نیروهای متفق پیوندد و علیه نیروهای محور وارد جنگ شود. با وجود اینکه ابتدا ژاپن به ایالات متحده حمله کرد، آمریکاییها سیاست دفاعی «اول اروپا» را در پیش گرفتند. نتیجتاً ایالات متحده مستعمره وسیع آسیایی خود، فیلیپین، را که تحت اشغال ژاپن بود را رها کرد زیرا منابع نظامیاش به جنگ در اروپا معطوف بود. در طول جنگ آمریکا را یکی از «چهار پاسبان» متفقین خطاب میکردند زیرا در کنار بریتانیا، شوروی و چین برنامه جهان پس از جنگ را طرحریزی کردند. با وجود اینکه آمریکا تلفاتی چون ۴۰۰٬۰۰۰ نیروی نظامی متحمل شد، از ویرانیهای جنگ در امان ماند و حتی پس از آن نفوذ اقتصادی و نظامیاش افزایش پیدا کرد.
ایالات متحده در کنار شوروی، بریتانیا و دیگر متفقین در کنفرانسهای برتون وودز و یالتا حضور داشت و نقش مهمی در آنها بازی کرد. در آنجا قراردادهایی برای ارگانهای مالی جدید بینالمللی و سازماندهی اروپای پس از جنگ به امضا رسید. همزمان با پایان جنگ و پیروزی متفقین در اروپا، کنفرانس سانفرانسیسکو در ۱۹۴۵ در سانفرانسیسکو به وقوع پیوست که در آنجا منشور ملل متحد تهیه شد و پس از جنگ به جریان افتاد. آمریکا و ژاپن در نبرد خلیج لیته، بزرگترین نبرد دریایی تاریخ، با یکدیگر جنگیدند که نتیجهاش پیروزی آمریکا بود. سرانجام آمریکا موفق به توسعه بمب هستهای شد و هیروشیما و ناکازاکی را بمباران هستهای کرد. ژاپن در دوم سپتامبر ۱۹۴۵ تسلیم شد و جنگ جهانی دوم به پایان رسید.
جنگ سرد و جنبشهای حقوق مدنی
مارتین لوتر کینگ جونیور درحال سخنرانی معروف رؤیایی دارم.
پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده و اتحاد شوروی شروع به رقابتی بر سر قدرت، نفوذ و پرستیژ کردند که این رقابتها در جریان دورهای موسوم به «جنگ سرد» اتفاق افتاد و تفاوتهای عقیدتی مانند کمونیسم و کاپیتالیسم در آن تأثیرگذار بودند. این دو قدرت، اتفاقات نظامی اروپا را تحت کنترل خود گرفتند: در غرب اروپا ایالات متحده و کشورهای عضو ناتو و در شرق اروپا اتحاد شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو. ایالات متحده سیاستی مبنی بر جلوگیری از افزایش نفوذ کمونیسم را اختیار کرد و دو کشور در جنگهای نیابتی برابر یکدیگر قرار گرفتند و زرادخانههای هستهای قدرتمندی ساختند؛ هرچند از درگیری مستقیم اجتناب شد.
ایالات متحده با جنبشهای جهان سوم مقابله میکرد زیرا آنها را تحت حمایت شوروی میدید و به دفعات دست به اقدام عملی جهت ساقط کردن دولتهای چپگرا در کشورهای مختلف زد و حتی از رژیمهای اقتدارگرای راستگرا نیز حمایت میکرد. سربازان آمریکایی با کشورهای کمونیستی چین و شوروی در جنگ کره بین سالهای ۱۹۵۰–۵۳ جنگیدند. در ۱۹۵۷ شوروی اولین ماهواره خود را تولید کرد و در ۱۹۶۱ اولین سفینه دارای سرنشین خود را به فضا پرتاب کرد. رقابی موسوم به «رقابت فضایی» بین دو کشور درگرفت و سرانجام ایالات متحده در ۱۹۶۹ به اولین کشوری تبدیل شد که موفق به ارسال انسان به ماه میشود. یک جنگ نیابتی در جنوبشرقی آسیا، جنگ ویتنام، منجر به حضور تمام عیار آمریکا در آن جنگ و حمله این کشور به ویتنام گردید.
در داخل آمریکا، این کشور شاهد توسعه اقتصادی پایدار و رشد سریع جمعیت و طبقه متوسط خود بود. ساخت سامانه بزرگراههای میان ایالتی منجر به تغییر زیرساختهای آمریکا در دهههای آتی شد و میلیونها نفر از مزارع و شهرهای داخلی به حومه شهرها مهاجرت کردند. در ۱۹۵۹، هاوایی به پنجاهمین و تا به امروز آخرین ایالت آمریکا تبدیل شد. جنبشهای رو به رشد حقوق مدنی با استفاده از متدهای بدون خشونت به مقابله با جداسازی و تبعیض نژادی پرداختند و مارتین لوتر کینگ جونیور به رهبر آنان تبدیل شد. ترکیبی از احکام دادگاه و قوانین جدید منجر به لایحه ۱۹۶۸ حقوق شهروندی شد و به تبعیض نژادی پایان داد در همان زمان، پادفرهنگ دهه ۱۹۶۰، تحت تأثیر مخالفتها با جنگ ویتنام، ملیگرایی سیاهپوستی و انقلاب جنسی سر برآورد.
آغاز «جنگ علیه فقر» باعث شد که هزینهها برای رفاه شهروندان و پرداختی آنان افزایش پیدا کند. جنگ علیه فقر همچنین شامل دو برنامه مدیکر و مدیکید، دو برنامه جهت ارائه خدمات درمانی به سالمندان و فقرا در کنار برنامه کمکی تغذیه الحاقی و کمک به خانوادههای دارای فرزندان تحت تکفل هم میشد.
دههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ شاهد رکود تورمی در ایالات متحده بود. رونالد ریگان پس از اینکه در سال ۱۹۸۰ به ریاست جمهوری انتخاب شد، با انجام اصلاحاتی اقتصادی موسوم به ریگانومیکس به این مسئله پاسخ داد. پس از عدم موفقیت دتانت، ریگان سیاست «سد نفوذ» در برابر اتحاد شوروی را رها کرده و به استراتژی هجومیتر رولبک رو آورد پس از افزایش حضور زنان در مشاغل در طی دهه گذشته، در سال ۱۹۸۵ اکثریت زنان ۱۶ ساله یا بیشتر شاغل بودند.
اواخر دهه ۱۹۸۰ شاهد بهبود روابط ایالات متحده با اتحاد شوروی بود و با سقوط شوروی در ۱۹۹۱، جنگ سرد به پایان رسید. نتیجه این اتفاق یک جهان تک قطبی با ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت آن بود.عبارت پکس امریکانا که پس از جنگ جهانی دوم شایع شده بود، با پایان جنگ سرد به عبارت رایجی برای توصیف نظم نوین جهانی تبدیل شد.
تاریخ معاصر
اطلاعات بیشتر: جنگ خلیج فارس، حملات ۱۱ سپتامبر، جنگ با تروریسم، بحران مالی ۲۰۰۸–۲۰۰۷، لایحه حفاظت از بیمار و مراقبت مقرونبهصرفه و مرگ اسامه بن لادن
مرکز تجارت جهانی در منهتن جنوبی در جریان حملات یازدهم سپتامبر توسط گروه تروریستی القاعده
مرکز تجارت جهانی یک که به جای آن ساخته شدهاست
پس از جنگ سرد، منازعات خاورمیانه باعث ایجاد بحرانی در ۱۹۹۰ شد، زمانی که عراق تحت فرمان صدام حسین به کویت، یک متحد آمریکا، حمله کرد و خواست آن کشور را ضمیمه کند. از بیم گسترش بیثباتی به سایر مناطق، جرج اچ. دابلیو بوش عملیات سپر صحرا را برای دفاع از عربستان سعودی و عملیات طوفان صحرا را برای حمله به عراق آغاز کرد. نتیجتاً، ائتلافی از نیروهای ۳۴ کشور به رهبری ایالات متحده با عراق جنگیدند و نیروهای آن کشور را از کویت بیرون رانده و پادشاهی کویت را از نو برقرار ساختند. اینترنت که برخاسته از شبکههای دفاع نظامی ایالات متحده بود، در سطح پلتفرمهای دانشگاه و سپس در سطح عمومی در دهه ۱۹۹۰ گسترش پیدا کرد و بر اقتصاد، جامعه و فرهنگ جهان تأثیر گذاشت. در نتیجه حباب دات-کام، سیاست پولی با ثبات در زمان آلن گرینسپن و کاهش هزینههای رفاه اجتماعی، دهه ۹۰ شاهد بزرگترین رشد اقتصادی تاریخ معاصر ایالات متحده بود و در ۲۰۰۱ به پایان رسید.در ۱۹۹۴، آمریکا وارد قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) که ۴۵۰ میلیون نفر با اقتصادی معادل ۱۷ تریلیون دلار را بهم پیوند میداد، شد. هدف قرارداد این بود که موانع تجارت و سرمایهگذاری میان آمریکا، کانادا و مکزیک تا اول ژانویه ۲۰۰۸ از بین برود. تجارت میان ۳ کشور با اجرای NAFTA اوج گرفت.
در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، گروه تروریستی القاعده به برج مرکز تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان پنتاگون حمله کرد که منجر به کشته شدن نزدیک به ۳٬۰۰۰ نفر شد. در پاسخ، ایالات متحده جنگ تروریسم را آغاز کرد که شامل جنگ در افغانستان و جنگ در عراق بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ میشود.
سیاستهای دولت جهت فراهم کردن مسکن ارزان قیمت،عدم موفقیت گسترده در راهبری شرکتی و نظارتی و نرخ بهره پایین تعیین شده توسط فدرال رزرو، باعث شد در میانههای دهه ۲۰۰۰ قیمت مسکن افزایش پیدا کند که این موضوع با بحران مالی ۲۰۰۸، بزرگترین بحران مالی آمریکا از زمان رکورد بزرگ، به اوج رسید. باراک اوباما، اولین رئیسجمهور سیاهپوست ایالات متحده در سال ۲۰۰۸ در جریان بحران مالی انتخاب شد که پس از ورود به کاخ سفید، قانون بهبود و سرمایهگذاری مجدد و قانون داد–فرانک را در تلاش برای کاهش اثرات منفی بحران ۲۰۰۸ و اطمینان از عدم وقوع مجدد آن به جریان انداخت. نتیجه بهبود در زیرساختها و کاهش نسبی در نرخ بیکاری بود. قانون داد–فرانک ثبات مالی و حمایت از مصرفکننده را بهبود داد، هرچند دربارهٔ تأثیر آن بر روی اقتصاد هنوز بحثهایی وجود دارد.
در ۲۰۱۰، دولت اوباما لایحه حفاظت از بیمار و مراقبت مقرونبهصرفه را به تصویب رساند که با ایجاد سازوکارهایی نظیر الزامات، یارانهها و تبادلات بیمه، گستردهترین اصلاحات بر را بر نظام سلامت ایالات متحده آمریکا در پنج دهه گذشته اعمال کرد. این قانون که تا سال ۲۰۱۶ حدود ۲۴ میلیون نفر را تحت پوشش خود قرار داد، باعث کاهش قابل توجه افراد بدون بیمه گردید؛ هرچند به دلیل تاثیراتش بر هزینههای درمان، حق بیمه و عملکرد اقتصادی مناقشه برانگیز بودهاست. هرچند رکود اقتصادی در ژوئن ۲۰۰۹ به پایان خودش رسید، رایدهندگان از سرعت پایین احیای اقتصاد عصبانی بودند. جمهوریخواهان که با سیاستهای اوباما مخالف بودند، در مجلس نمایندگان را با یک نتیجه قاطع در ۲۰۱۰ و سنا را در ۲۰۱۴ تحت اختیار خود گرفتند
نیروهای آمریکایی در عراق طی سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ در دستههای بزرگی از آن کشور خارج شدند و جنگ به صورت رسمی در دسامبر ۲۰۱۱ پایان یافته اعلام شد. چند ماه پیش از آن، عملیات نیزه نپتون منجر به مرگ رهبر القاعده اسامه بن لادن در پاکستان شد. خروج نیروهای آمریکایی منجر به درگیریهای فرقهای در عراق شد که نتیجه آن ظهور دولت اسلامی عراق و شام در منطقه به عنوان جانشین القاعده بود. در ۲۰۱۴، اوباما برقراری مجدد روابط کامل دیپلماتیک بین آمریکا و کوبا را برای اولین بار از سال ۱۹۶۱ اعلام کرد، هرچند در ژوئن ۲۰۱۹ دولت ترامپ بر سفر آمریکاییها به آن کشور محدودیتهایی اعمال کرد. در ۲۰۱۵، آمریکا به عنوان یکی از کشورهای گروه پنج به علاوه یک برنامه جامع اقدام مشترک را با هدف کاهش سرعت توسعه برنامه هستهای جمهوری اسلامی به امضا رساند؛ هرچند این کشور در مه ۲۰۱۸ از آن عهدنامه خارج شد. در ۲۰۱۶، نامزد جمهوریخواه دونالد ترامپ به عنوان ۴۵امین رئیسجمهور ایالات متحده انتخاب شد که او را به پیرترین و ثروتمندترین رئیسجمهور تاریخ این کشور مبدل ساخت.

بررسی کشور آمریکا از لحاظ جغرافیای طبیعی
عقاب سرسفید پرنده ملی آمریکا از سال ۱۷۸۲ میلادی
ایالات متحدهٔ آمریکا در نیمکرهٔ غربی زمین، و در شمال قارهٔ آمریکا واقع است. این کشور از ۴۸ ایالت همجوار، و دو ایالت جدا از دیگران (شبه جزیره آلاسکا در شمال شرق قارهٔ آمریکا و مجمعالجزایر هاوایی در اقیانوس آرام) تشکیل شدهاست. همچنین، در دو منطقهٔ حوزهٔ دریای کارائیب، و نیز بخشهایی از اقیانوس آرام، جزایر کوچک و پراکندهای وجود دارند که قلمرو آمریکا محسوب میشوند، ولی به گونهای خودگردان اداره میشوند (مانند پورتو ریکو).
آلاسکا بزرگترین و رودآیلند کوچکترین ایالت در آمریکا میباشند.
مقایسه وسعت آلاسکا بزرگترین ایالت آمریکا با وسعت ۴۸ ایالت این کشور (به جز هاوایی و آلاسکا).
قسمتی از رشته کوههای راکی در غرب آمریکا قرار گرفتهاست که بزرگترین قله آن در ایالت کلرادو قرار دارد. مرتفعترین نقطه در آمریکا قله کوه مک کینلی (۶۱۹۴ متر) در آلاسکا میباشد. در ۴۸ ایالت پایین نیز مرتفعترین قله بر فراز کوه ویتنی (۴۴۲۱ متر) در کالیفرنیا قرار دارد. رود میسیسیپی بزرگترین و مهمترین رودخانه آمریکای شمالی و چهارمین رودخانه طولانی جهان در آمریکا قرار دارد. این رودخانه که به رود میزوری میپیوندد، نقش تجاری و اقتصادی مهمی برای آمریکا دارد. قسمتی از آبشارهای نیاگارا در مرز بین آمریکا و کانادا قرار دارد و از جاذبههای طبیعی توریستی در آمریکا بهشمار میرود.[نیازمند منبع]
وسعت کشور آمریکا
کوه هود و دریاچه تریلیوم در ایالت ارگن
از نظر کل وسعت آب و خاک، آمریکا بعد از روسیه و کانادا، سومین کشور پهناور جهان است.
مختصات و موقعیت جغرافیایی آمریکا
ایالات متحدهٔ آمریکا از شمال با کشور کانادا، و در جنوب با کشور مکزیک مرز خاکی دارد. این کشور در شمال غرب قارهٔ آمریکا و سواحل آلاسکا نیز با روسیه مرزهای مشترک آبی دارد. ۴۸ ایالت بههم پیوسته که خاک اصلی آمریکا را تشکیل میدهند، از شرق و جنوب شرقی به اقیانوس اطلس و خلیج مکزیک، و از غرب به اقیانوس آرام منتهی میشوند. ایالت آلاسکا نیز از شمال به اقیانوس منجمد شمالی، از غرب به تنگهٔ برینگ، و از جنوب غربی به اقیانوس آرام ختم میشود. مجمعالجزایر هاوایی هم در جنوب غرب خاک اصلی آمریکا و در اقیانوس آرام واقع شدهاند.
مناطق جغرافیایی و فرهنگی ایالات متحدهٔ آمریکا عبارتاند از: نیو انگلند، ایالتهای ساحلی اقیانوس اطلس، ایالتهای جنوب، ایالتهای غرب میانه (میدوست)، ایالتهای جنوب غربی آمریکا و ایالتهای غرب.
کشور ایالات متحدهٔ آمریکا در مجموع ۹٬۸۲۶٬۶۳۰ کیلومتر مربع وسعت دارد که البته ۴۷۰ هزار کیلومتر آن را جزایر پراکنده و تحت قلمرو آمریکا در اقیانوس آرام و دریای کارائیب تشکیل میدهند.
ایالتها
نوشتار اصلی: ترتیب عضویت ایالات آمریکا
کشور آمریکا ۵۰ ایالت دارد که هرکدام از آنها بنا بر سامانهٔ فدرالیِ حاکم، دارای سطح بالایی از خودگردانی هستند. تا سال ۲۰۲۱ ایالت (۵۱مین) میتواند مجمعالجزایر پورتوریکو باشد که با موافقت کنگره در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸ مقدمات آن آغاز شدهاست.
البته ناحیهٔ واشینگتن، دی.سی. جزو هیچیک از ایالات آمریکا نیست و در منطقهٔ خودمختار کلمبیا قرار دارد. ناحیهٔ کلمبیا، در اصل بخشی از ایالات مریلند و ویرجینیا بود که در سال ۱۷۹۰ برای تأسیس مرکز آمریکا، یعنی شهر واشینگتن، دی.سی. در نظر گرفته شد.
شهرهای آمریکا
شهر نیویورک، بزرگترین شهر در شرق کشور
شهر لسآنجلس بزرگترین شهر در غرب کشور
شیکاگو، بزرگترین شهر در قسمت میانی کشور
رتبه شهر جمعیت
در محدوده شهری
(۲۰۱۲)[۲۰۵][۲۰۶] ایالت
۱ نیویورک ۸٬۱۷۵٬۰۰۰ نیویورک
۲ لس آنجلس ۳٬۹۷۱٬۰۰۰ کالیفرنیا
۳ شیکاگو ۲٬۷۲۰٬۰۰۰ ایلینوی
۴ هوستون ۲٬۲۹۶٬۰۰۰ تگزاس
۵ فیلادلفیا ۱٬۵۶۷٬۰۰۰ پنسیلوانیا
۶ فینیکس ۱٬۵۶۳٬۰۰۰ آریزونا
۷ سن آنتونیو ۱٬۴۶۹٬۰۰۰ تگزاس
۸ سن دیگو ۱٬۳۹۴٬۰۰۰ کالیفرنیا
۹ دالاس ۱٬۳۰۰٬۰۰۰ تگزاس
۱۰ سن خوزه ۱٬۰۲۷٬۰۰۰ کالیفرنیا
رتبه کلانشهر (شهر با احتساب حومه) جمعیت
۲۰۱۷ منطقه
۱ نیویورک-نیوآرک-لانگ آیلند-جرزی سیتی ۲۰٬۳۲۰٬۸۷۶ آتلانتیک
۲ لس آنجلس بزرگ ۱۳٬۳۵۳٬۹۰۷ غرب
۳ شیکاگو-گری ۹٬۵۳۳٬۰۴۰ غرب میانه
۴ منطقه دالاسفورت وورث ۷٬۳۹۹٬۶۲۲ جنوب غرب
۵ هیوستون-شوگرلند-گالوستون ۶٬۸۹۲٬۴۲۷ جنوب
۶ واشینگتن، دی.سی.-آرلینگتون ۶٬۲۱۶٬۵۸۹ آتلانتیک
۷ میامی-فورت لادردیل-وست پام بیچ ۶٬۱۵۸٬۸۲۴ جنوب
۸ فیلادلفیا-کمدن-ویلمینگتون ۶٬۰۹۶٬۸۲۴ آتلانتیک
۹ آتلانتا ۵٬۸۸۴٬۷۳۶ جنوب
۱۰ بوستون ۴٬۸۳۶٬۵۳۱ نیو انگلند
۱۱ فینیکس-گلندیل-میزا-سکاتسدیل ۴٬۷۳۷٬۲۷۰ جنوب غرب
۱۲ سان فرانسیسکو ۴٬۷۲۷٬۳۵۷ غرب
۱۳ ریورساید-سن برناردینو-انتاریو ۴٬۵۸۰٬۶۷۰ غرب
۱۴ دیترویت ۴٬۳۱۳٬۰۰۲ غرب میانه
۱۵ سیتل-تاکوما-بلویو ۳٬۸۶۷٬۰۴۶ غرب
اگر لس آنجلس بزرگ را متشکل از ریورساید، سن برناردینو، انتاریو، لانگ بیچ، سنتا آنا و خود شهر لس آنجلس حساب کنیم، این منطقه شهری بیش از ۱۷٬۸۰۰٬۰۰۰ سکنه خواهد داشت که پس از کلانشهر نیویورک بزرگترین منطقه شهری ایالات متحده خواهد بود.

فرهنگ و منابع انسانی ایلات متحده امریکا
بررسی کشور آمریکا از لحاظ جغرافیای انسانی
نقشهٔ پراکندگی مردمی آمریکا از نظر نژاد و نسب قومی (همهپرسی رسمی سال ۲۰۰۰)
جمعیت ایالات متحده آمریکا بر پایه برآورد سال ۲۰۲۰ در حدود ۳۳۰ میلیون نفر تخمین زده شدهاست.
نرخ کلی باروری در ایالات متحده آمریکا بر پایه برآورد سال ۲۰۱۷ در حدود ۱٫۸۷ (۱۴۳ام) فرزند برای هر زن است.
بر اساس آمار منتشرهٔ سال ۲۰۰۳، ترکیب نژادی مردم ایالات متحده آمریکا، بدین شرح است:
سفیدپوست: ۸۱٪
سیاهپوست (آمریکاییهای آفریقاییتبار): ۱۲٫۹٪
زردپوست: ۴٫۲٪
سرخپوستان آمریکایی: ۱٪
بومیان هاوایی و جزایر پاسفیک: ۰٫۲٪
در این آمار، نژاد اسپانیاییتبار (موسوم به هیسپانیک، یا لاتینو) همراه با نژاد سفید محاسبه شدهاست. بر اساس بررسی سال ۲۰۰۰ مهاجران کشورهای دیگر به ترتیب جمعیت برابر بودند:مکزیک(۱۷۳٬۹۱۹ مهاجر)، چین(۴۵٬۶۵۲)، فیلیپین(۴۲٬۴۷۴)، هند(۴۲٬۰۴۶)، ویتنام(۲۶٬۷۴۷)، السالوادور(۲۲٬۵۷۸)هائیتی(۲۲٬۳۶۴)، کوبا(۲۰٬۸۳۱)، جمهوری دومینکن(۱۷٬۵۳۶)، روسیه(۱۷٬۱۱۰)، جامائیکا(۱۶٬۰۰۰)کانادا(۱۶٬۲۱۰)، کره(۱۵٬۸۳۰)، اوکراین(۱۵٬۸۱۰)، پاکستان(۱۴٬۵۳۵)، کلمبیا(۱۴٬۴۹۸)، بریتانیا(۱۳٬۳۸۵)، بوسنی و هرزگوین(۱۱٬۸۲۸)، گواتمالا(۹٬۹۷۰)، ایران(۸٬۹۱۵ بنگرید به ایرانیان مقیم آمریکا)[۱۸۱]
زبان مرد آمریکا
انگلیسی (مخصوصا انگلیسی آمریکایی) به صورت دوفاکتو زبان ملی ایالات متحده است. با اینکه در سطح فدرال هیچ زبان رسمی وجود ندارد، برخی قوانین — مانند شرایط اعطای تابعیت آمریکا — انگلیسی را به صورت پیشفرض در نظر میگیرند. در سال ۲۰۱۰، حدود ۲۳۰ میلیون، یا ۸۰٪ جمعیت پنج ساله یا بیشتر، در خانه تنها انگلیسی صحبت میکردند. اسپانیایی، که توسط ۱۲٪ جمعیت در خانه تکلم میشود، دومین زبان رایج و رایجترین زبانی که به عنوان زبان دوم آموزش داده میشود، است. انگلیسی در بیش از ۳۰ ایالت زبان رسمی است.
در هاوایی، هم انگلیسی و هم زبان هاوایی جایگاهی رسمی دارند. آلاسکا، در کنار انگلیسی، ۲۰ زبان بومی را به رسمیت میشناسد و داکوتای جنوبی زبان سو را. نیومکزیکو و لوئیزیانا، با وجود نداشتن زبان رسمی، قوانینی برای استفاده از، به ترتیب، اسپانیایی و انگلیسی، و فرانسوی و انگلیسی دارند. برخی دیگر از ایالات، چون کالیفرنیا، انتشار برخی از اسناد دولتی شامل فرمهای دادگاه به اسپانیایی را اجباری کردهاند.
برخی از قلمروهای ایالات متحده در کنار انگلیسی زبانهای رسمی دیگری هم دارند: زبان ساموآیی در ساموآی آمریکا و زبان چامورو در گوآم. کارولینی و چامورو در جزایر ماریانای شمالی به رسمیت شناخته شدهاند و اسپانیایی که در پورتوریکو از انگلیسی زبان رایجتری است، در آن قلمرو یک زبان رسمی بهشمار میرود.
زبانهای خارجی که در ایالات متحده بیش از دیگر زبانها، از مهدکودک تا دانشگاه (تا قبل از تحصیلات تکمیلی)، تدریس میشوند شامل اسپانیایی (۷٫۲ میلیون نفر)، فرانسوی (۱٫۵ میلیون نفر) و آلمانی (۰٫۵ میلیون نفر) میشود. دیگر زبانهایی که آموزششان در مدارس رایج است لاتین، ژاپنی، زبان اشاره آمریکایی، ایتالیایی و چینی هستند. ۱۸٪ از آمریکاییها مدعی هستند میتوانند در کنار انگلیسی به یک زبان دیگر هم تکلم کنند.
آموزش و پژوهش
استیون چو وزیر نیروی ایالات متحده آمریکا در کابینه باراک اوباما برنده جایزه نوبل فیزیک سال ۱۹۹۷ است. وزارت نیروی ایالات متحده آمریکا بسیاری از آزمایشگاههای بزرگ علمی آمریکا را اداره میکند.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی در ایالات متحده آمریکا نزدیک به ۱۶۰٬۰۰۰ دانشجو در ۱٬۰۰۰ دانشگاه در سرتاسر کشور مشغول به تحصیل بودند. برخی از موسسات دانشگاهی آمریکا (همانند دانشگاه تنسی بهطور نمونه) قبل از تأسیس ایالتی که در آن واقع بودند تأسیس شدند.
در این میان، و در بین موسسات آموزش عالی در آمریکا، موسسات زیر دارای کهنترین سابقه هستند:
مؤسسه سال تأسیس[۲۰۹]
دانشگاه هاروارد ۱۶۳۶
کالج ویلیام و مری ۱۶۹۳
دانشگاه ییل ۱۷۰۱
دانشگاه پرینستون ۱۷۴۶
دانشگاه کلمبیا ۱۷۵۴
دانشگاه پنسیلوانیا ۱۷۵۷
امروزه هزینهٔ آموزش و تحصیلات در سطوح مدرسهای و متوسطه در ایالات متحده را اکثراً دولت پرداخت میکند. ایالات متحده با داشتن قریب به ۵٬۸۰۰ دانشگاه یا مؤسسه آموزش عالی تقریباً امکان تحصیلات در سطوح آموزش عالی را برای تمامی افراد جامعه فراهم کردهاست. وامهای کمبهره، کمک هزینههای بلاعوض، و انواع بورسهای تحصیلی، از اقسام راههاییاند که دانشجویان اقدام به پرداخت شهریههای خود میکنند. در این میان دانشگاه ایالتی اوهایو با داشتن بیش از ۵۳٬۷۱۵ دانشجو در یک پردیس، پرجمعیتترین دانشگاه آمریکا محسوب میشود.
در میان آمریکاییان بالای ۲۵ سال، ۸۴٫۶ درصد از دبیرستان فارغالتحصیل شدهاند، ۵۲٫۶ درصد وارد کالج، دانشگاه یا مؤسسات دیگر آموزش عالی شدهاند، ۲۷٫۲ درصد مدرک کارشناسی دریافت کردهاند، و ۹٫۶ درصد دارای مدارک کارشناسی ارشد و بالاتر هستند.
تقریباً ۹۹ درصد آمریکاییان دارای حداقل سواد پایه هستند. در طبقهبندی سازمان ملل متحد، شاخص آموزشی در کشور ایالات متحده ۰٫۹۷ است که در رتبه دوازدهم جهانی جای دارد. در سال ۲۰۱۲ ایالات متحده آمریکا در میان کشورهای دنیا از نظر تعداد تحصیل کردگان آموزش عالی به نسبت جمعیت در رتبه چهارم جهان قرار داشت.
پژوهش و توسعه در آمریکا در دو جبهه دولتی و خصوصی با هم رقابت میکنند. سیلیکونولی نمونه بارزی از فعالیتهای بخش خصوصی در توسعه صنعت و فناوری آمریکاست. از سوی دیگر مراکز ملی همانند آزمایشگاههای فدرال، ناسا، و مؤسسات ملی بهداشت ایالات متحده آمریکا در پیشبرد صنعت و فناوری کشور نقش کلیدی بر عهده دارند. این مراکز و سیستم وسیع دانشگاهی کشور آمریکا تولیدکننده رتبه نخست جهان در تعداد جوایز نوبل (با ۳۷۵ جایزه نوبل تا سال ۲۰۱۸) بودهاند که این تعداد از جمع تعداد جوایز نوبل کشورهای رتبه دوم (انگلیس با ۱۲۹) و سوم (آلمان با ۱۰۸) نیز بیشتر است. از این تعداد، ۲۱۹ تای آنها به تنهایی متعلق به جوایز نوبل پزشکیست. و جالب اینجاست که برخی از این افراد همانند جان باردین دو بار برنده این جایزه شدهاند. آمریکا همچنین در رتبه نخست جهان در تعداد مدالهای فیلدز (۱۳ مدال تا سال ۲۰۱۸) و همچنان از نظر کل بودجه سالیانه پژوهشی در صدر جهان است.
آمریکا یکی از تنها سه کشور دنیا است که هنوز رسماً از دستگاه بینالمللی یکاها استفاده نمیکند و بلکه پایبند به واحدهای اندازهگیری بریتانیایی است. با اینحال سیستم متریک رفته رفته در صنعت و سطوح دانشگاهی به تدریج رواج مییابد.
دین و مذهب مردم آمریکا
نوشتار اصلی: دین در ایالات متحدآمریکا
دین در ایالات متحده (۲۰۱۷)
پروتستانتیسم (۴۸٫۵٪)
کاتولیسیزم (۲۲٫۷٪)
مورمونیسم (۱٫۸٪)
بیدینی (۲۱٫۳٪)
یهودیت (۲٫۱٪)
اسلام (۰٫۸٪)
ادیان غیرابراهیمی (چون هندوئیسم، بودیسم و آیین سیک) (۲٫۹٪)
متمم اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا حق آزادی ادیان را برای مردم این کشور ضمانت کردهاست و کنگره را از تصویب قانونی جهت برپایی دین رسمی در آمریکا منبع میکند.
بنا به یک نظرسنجی که سال ۲۰۱۳ انجام شد، ۵۶٪ آمریکاییها گفتند که دین «نقش خیلی پررنگی در زندگیشان بازی میکند» که این عدد با اختلاف از همه کشورهای غربی بیشتر است. در نظرسنجی ۲۰۰۹ گالوپ، ۴۲٪ آمریکاییها گفتند هر هفته یا تقریباً هر هفته به کلیسا میروند. بسته به هر ایالت در این نظرسنجی نتیجه متفاوتی به دست آمد، چنانکه در ورمانت ۲۳٪ بود و در میسیسیپی ۶۳٪.
در سال ۲۰۱۴، بیش از ۷۰٪ آمریکاییهای بزرگسال در یک نظرسنجی خودشان را مسیحی اعلام کردند. پروتستانها با ۴۶٫۵٪ و کاتولیکها با ۲۰٫۸٪ بیشترین سهم را در میان فرقهها داشتند. ۵٫۹٪ آمریکاییهای بزرگسال در سال ۲۰۱۴ اعلام کردند که به دینی غیر از مسیحیت باور دارند. این ادیان شامل یهودیت (۱٫۹٪)، اسلام (۰٫۹٪)، هندوئیسم (۰٫۷٪) و بودیسم (۰٫۷٪) میشود. همچنین ۲۲٫۸٪ آمریکاییها ندانمگرا، بیخدا یا بیدین بودند — عددی که نسبت به سال ۱۹۹۰ (۸٫۲٪) افزایش زیادی داشته. جوامع جهانگرای توحیدگرا، ساینتولوژیست، بهائی، سیک، جین، شینتویی، زرتشتی، کنفسیوسگرا، شیطانپرست، تائوئیست، دروئید، گنوسی، اومانیست، ویکا، دادارباور و پیرو ادیان بومی آمریکا، آفریقایی آمریکایی و ادیان سنتی آفریقایی هم در ایالات متحده وجود دارند
پروتستانها بزرگترین گروه مسیحی ایالات متحده را تشکیل میدهند، نزدیکی به نیمی از آمریکاییها پیرو این دین هستند. ۱۵٫۴٪ آنها باپتیست هستند، بزرگترین شاخه پروتستانتیسم؛ کنوانسیون باپتیست جنوبی هم بزرگترین فرقه پروتستان است. به جز باپتیستها، دیگر پروتستانهای آمریکا شامل غیرفرقهایها، متدیستها، پنطیکاستیستها، لوتریانیستها، پرسبیترینیستها، کنگرهگرایان، کالوینیستها، انگلیکانها، کوئیکرها، ادونتیستها، پیروان جنبش مقدس، بنیادگرایان مسیحی، آناباپتیستها، زهدباوران، پروتستانهایی که شاخه مذهب خود را مشخص نکردهاند و غیره میشود.
مانند سایر کشورهای غربی، آمریکا به سوی غیرمذهبی شدن پیش میرود. بیدینی میان آمریکاییهای زیر ۳۰ سال به سرعت در حال رشد است. نظرسنجیها نشان میدهد که اعتماد آمریکاییها به دین سازماندهی شده از دهه ۱۹۸۰ درحال کاهش است و آمریکاییهای جوانتر با سرعت زیادی بیدین میشوند. مطابق یک مطالعه مربوط به سال ۲۰۱۲، درصد پروتستانها از جمعیت آمریکا به ۴۸٪ سقوط کردهاست؛ نتیجتاً جایگاه خود به عنوان دین اکثریت را برای اولین بار از دست دادهاست. بیدینهای آمریکایی بهطور میانگین ۱٫۷ بچه دارند، حال آنکه مسیحیهای آمریکایی ۲٫۲ فرزند دارند. عدم ازدواج میان بیدینها نسبت به مسیحیها بیشتر است، چنانکه ۳۷٪ بیدینها در طول زندگی خود ازدواج میکنند، نسبت به ۵۲٪ مسیحیها.
کمربند انجیلی عبارتی غیررسمی برای مناطقی در ایالتهای جنوبی آمریکا آمریکاست، جایی که پروتستانتیسم انجیلی که از نظر اجتماعی محافظهکار است، بخش مهمی از فرهنگ را تشکیل میدهد و افرادی که به کلیساها میروند در همه فرقهها نسبت به سایر مناطق ایالات متحده بیشترند. نیو انگلند در غرب ایالات متحده آمریکا جایی است که دین کمترین تأثیر خود در ایالات متحده را دارد.
ساختار خانواده
مطابق آمار سال ۲۰۱۸، در میان آمریکاییها با سن ۱۵ سال یا بیشتر، ۵۲٪ متأهل هستند یا بودند، ۶٪ بیوه هستند، ۱۰٪ طلاق گرفتهاند و ۳۲٪ هرگز ازدواج نکردهاند. امروزه زنان بیشتر در خارج از خانه کار میکنند و بیشتر مدارک کارشناسی در آمریکا هم توسط زنان آن کشور کسب میشود.
آمار بارداری نوجوان در آمریکا ۲۶٫۵ به ازای هر ۱٬۰۰۰ بودهاست. این آمار نسبت به سال ۱۹۹۱ با کاهشی ۵۷٪ روبرو شدهاست. سقط جنین در سراسر این کشور قانونی است. در حال حاضر نرخ سقط جنین ۲۴۱ به ازای هر ۱٬۰۰۰ تولد بچه است. از هر ۱٬۰۰۰ زن بین ۱۵ تا ۴۴ سال یک نفر سقط جنین داشتهاست. این اعداد درحال کاهش هستند اما هنوز از بیشتر کشورهای غربی بالاترند. در سال ۲۰۱۳، میانگین سن در زمان تولد اولیه بچه ۲۶ سال بودهاست و ۴۱٪ زایمانها توسط زنان مجرد انجام شدهاست.
نرخ باروری در ایالات متحده در سال ۲۰۱۶، به ازای هر ۱٬۰۰۰ زن، ۱۸۲۰٫۵ کودک بودهاست. به فرزندخواندگی گرفتن کودکان در این کشور رایج است و در مقایسه با دیگر کشورهای غربی پروسه قانونی آن نسبتاً سادهاست. ازدواج همجنسها در سطح آمریکا قانونی است و قانون به زوجهای همجنس اجازه میدهد که کودکان را به فرزندی بپذیرند. چندهمسری در ایالات متحده غیرقانونی است. آمریکا در سطح جهان بیشترین نرخ کودکانی که تنها با یکی از والدینشان زندگی میکنند را داراست.
فرهنگ مردم آمریکا
بوفالوی دونده، اثر ادوارد مایبریج در سال ۱۸۸۷ در شهر فیلادلفیا به نمایش درآمد.
در عرصه هنر و معماری هنرمندان آمریکایی از فرانک لوید رایت گرفته تا اندی وارهال آثار بسیار قابل توجهی در سطح جهانی خلق کردهاند. هرم لوور، کاخ مجلس ملی بنگلادش، برج خلیفه دوبی، و دروازهٔ اروپا در مادرید اسپانیا، نمونههایی از خلاقیت معماران آمریکایی در سراسر جهان است.
ادوارد مایبریج در سال ۱۸۷۸ برای نخستین بار تصاویر متحرکی را خلق کرد که اسب و بوفالوی وحشی آمریکایی را در حال دویدن نشان میداد. نخستین فیلم تجارتی آمریکا فیلمی بود که توسط دستگاه کینتسکوپ ساخت توماس ادیسون در ۱۸۹۴ در نیویورک به نمایش درآمد از آن زمان تاکنون آمریکا دارای صنعت فیلمسازی و سینمایی بسیار بزرگی شدهاست که مرکز آن امروزه هالیوود در شهر لس آنجلس است. هالیوود امروزه با ۶۳ میلیارد دلار درآمد، ۳۵ درصد کل تولیدات صنعت فیلمسازی جهان را به خود اختصاص دادهاست. این صنعت با هنر تئاتر در آمریکا رابطهٔ تنگاتنگی دارد، اما بر خلاف سینما، مرکز هنر تئاتر همچنان در شهر نیویورک است، جاییکه عمدهترین مراکز هنرهای نمایشی در جهان در آن قرار دارند. برادوی از این لحاظ دارای شهرت و سابقهٔ بیهمتاییست.
موسیقی امروزه به شکل تولید و اجرای زنده در آمریکا دارای فعالیت بسیار زیادیست بهطوریکه در سال ۲۰۰۸ میلادی بیش از ۱۰ میلیارد دلار درآمد تنها حاصل از صنعت ضبط و فروش موسیقی در آمریکا کسب گردید. سبکهای اصیل موسیقی آمریکایی میتوان به سبکهای جاز، بلوز، هیپ هاپ و کانتری اشاره کرد.
ادبیات آمریکا در مدت نسبتاً کوتاه عمر این کشور، از مشهورترین چهرههای شناخته شده ادبیات بشری را به دنیا ارزانی داشته. از مارک توین و ادگار آلن پو و رالف والدو امرسون گرفته تا ارنست همینگوی و جک لندن و امیلی دیکینسون، ادبیات آمریکا را قطعاً از نقاط درخشان فرهنگ این کشور میتوان به حساب آورد که بر هنرهای کشورهای دیگر تأثیرات فراوانی داشتهاست. از دیگر نویسندگان برتر تاریخ آمریکا میتوان تی. اس. الیوت، ویلیام فاکنر، تنسی ویلیامز، جی دی سالینجر، آیزاک آسیموف، مایکل کرایتون، و ریموند کارور را نام برد که آشنای نزدیک صاحبان قلم ادبیات جهاناند.
بهداشت
شاخص امید به زندگی در آمریکا حدود ۷۹/۱ سال است که در ایالت هاوایی از همه بالاتر گزارش شده.
آمریکا از قطبهای بزرگ فناوری و علوم پزشکی در جهان است. بهطور نمونه از سال ۱۹۶۶ تا کنون تعداد برندگان جایزه نوبل پزشکی در آمریکا از مجموع کل دیگر کشورهای جهان بیشتر بودهاست و آمریکا به مراتب از سایر کشورها بیشتر بودجه صرف پژوهش و دارو و درمان میکند. با این وجود این امکانات لزوماً برای تمام شهروندان آمریکا بهطور مساوی قابل دسترس نیست: در سال ۲۰۱۷ بیش از ۱۲ درصد جمعیت کل کشور آمریکا فاقد بیمه درمانی بودند.
غذا و آشپزی
آشپزی آمریکایی همچون سرزمین آمریکا دارای تنوع و گوناگونی فراوانیست و از آشپزی آمریکایی چینی تا آشپزی مستعمرات سیزدهگانه، غذای آمریکاییان دارای طعم و خواص منحصربهفردیست که برخی از این غذاها همانند استیک و باربیکیو و چیزبرگر در دنیا محبوبیت عام دارند و برخی دیگر همانند خوراک مار زنگی، پاستای گولاش آمریکایی، پیتزای نیویورکی و گامبو کمتر در خارج از مرزهای آمریکا شهرت یافتهاند.
ورزش
از لحاظ تاریخی در قرن نوزدهم بیسبال بهعنوان ورزش ملی آمریکا شناخته میشد؛ و در وهله بعد فوتبال آمریکایی، بسکتبال و هاکی روی یخ ورزشهای ملی آمریکا قرار گرفتند. اما امروزه این سلیقهها توزیع متفاوت جغرافیایی دارند، میتوان امروزه از فوتبال آمریکایی به عنوان پرطرفدارترین ورزش در آمریکا نام برد.
این ورزشها در سطوح مختلف نیز برگزار میشوند. بهطور نمونه فوتبال کالجی و بسکتبال کالجی در سطوح ملی و سراسری بسیار پرطرفدارند. بوکس و اسبدوانی نیز بسیار پرطرفدارند این ورزشها و دو ورزش گلف و اتومبیلرانی (به خصوص مسابقات نسکار) نیز از جمله ورزشهای پرطرفدار در ایالات متحده هستند.
ایالات متحده آمریکا در بازیهای المپیک سابقه درخشانی دارد. این کشور تاکنون هشت مرتبه به ترتیب در بازیهای سالهای ۱۹۰۴، ۱۹۳۲، ۱۹۳۲، ۱۹۶۰، ۱۹۸۰، ۱۹۸۴، ۱۹۹۶، و ۲۰۰۲ میزبان بازیهای المپیک بودهاست.
در مجموع آمریکا با داشتن ۲٬۵۲۰ مدال که تاکنون در بازیهای المپیک تابستانی کسب کرده موفقترین کشور دنیا در المپیک محسوب میشود، و با داشتن ۳۰۵ مدال در بازیهای المپیک زمستانی در ردهٔ دوم جای گرفتهاست.
رتبه در جهان تعداد طلا تعداد نقره تعداد برنز در مجموع
۱ سابقه آمریکا در مجموع دورههای بازیهای المپیک تابستانی (تا سال ۲۰۱۶) ۱۰۲۲ ۷۹۵ ۷۰۶ ۲۵۲۰
۲ سابقه آمریکا در مجموع دورههای بازیهای المپیک زمستانی (تا سال ۲۰۱۸) ۱۰۵ ۱۱۰ ۹۰ ۳۰۵
مخترع ورزش والیبال، ویلیام جی. مورگان
فوتبال در میان زنان آمریکا بسیار ورزش محبوبیست. تیم ملی فوتبال زنان ایالات متحده آمریکا در جام جهانی فوتبال زنان تاکنون ۴ مرتبه قهرمان و نیز ۴ بار قهرمان المپیک شدهاست.
مایکل فلپس شناگر امریکایی صاحب ۲۸ مدال المپیک (بیشترین مدال در تاریخ المپیک)، از جمله ۲۳ طلا و ۴ رکورد جهانی در این ورزش
در حال حاضر فوتبال آمریکایی پرطرفدارترین ورزش ایالات متحده است.
لبران جیمز و دیگر ستارگان لیگ NBA طرفداران بیشماری دارند.

سیاست کشور آمریکا
نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا در چارچوب یک قانون اساسی و به صورت یک نظام فدرالی است که از ویژگیهای حکومتی این کشور بهشمار میرود. سیستم تفکیک قوا در این کشور به شکل کاملاً بارزی به مرحله اجرا درآمدهاست. بنیانگذاران و نویسندگان اعلامیه استقلال ایالات متحدهٔ آمریکا و قانون اساسی ایالات متحده به دلیل نگرانی از ظهور نظام سلطنتی اروپایی که در آن پادشاه قدرت مطلق را در دست داشت، نظام سیاسی جدید خود را به گونهای طراحی کردند که در آن فرد یا نهادی نتواند قدرت مطلق بدست آورد. این قوانین همچنین طوری در نظر گرفته شدهاند که از قدرت گرفتن بیش از حد اکثریت بر اقلیتها، و نیز هر یک از شاخههای ۳گانهٔ قدرت ممانعت به عمل آورد.
بر اساس قانون اساسی ایالات متحده آمریکا، قوهٔ مقننه یا کنگره ایالات متحدهٔ آمریکا از دو مجلس تشکیل شدهاست که مسؤولیت قانونگذاری را بهطور کامل بر عهده دارند: مجلس نمایندگان و مجلس سنا. بر اساس نظام انتخاباتی آمریکا، نمایندگان با رأی مستقیم و برابر مردم انتخاب میشوند.
قوای سهگانه ایالات متحده آمریکا
قوهٔ قضائیه: دیوان عالی فدرال ایالات متحده آمریکا.
قوهٔ مجریه: کاخ سفید، محل کار و زندگی رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا.
قوهٔ مقننه: کاخ کنگره آمریکا محل دائم کنگره ایالات متحده آمریکا.
روسای فعلی قوای سهگانه ایالات متحده آمریکا
جان رابرتس:، هفدهمین قاضی ارشد دیوان عالی ایالات متحده آمریکا.
دونالد ترامپ: چهل و پنجمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا.
نانسی پلوسی: شصت و سومین رئیس مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا.
رئیسجمهور ایالات متحدهٔ آمریکا نیز بهعنوان رئیس قوهٔ مجریه و فرمانده کل قوا با رأی مستقیم مردم و از طریق آرای هیئت گزینندگان انتخاب میشود و در برگزیدن مشاورانش بهعنوان وزرا اختیارات تام دارد. در حقیقت رئیسجمهور، نیازی به کسب رأی اعتماد از کنگره ندارد و کنگره نیز متقابلاً نمیتواند با رأی عدم اعتماد، هیئت دولت یا وزرا را برکنار کند.
سومین شاخه از نظام سیاسی آمریکا، سیستم حقوقی ایالات متحدهٔ آمریکا است که کاملاً مستقل عمل میکند و نه قوهٔ مجریه و نه قوهٔ مقننه نمیتوانند بر روند تصمیمگیریهای آن تأثیر بگذارند. به عبارت دیگر، رئیسجمهور یا کنگره نمیتوانند مصوبات قانونی دیوان عالی فدرال ایالات متحدهٔ آمریکا را باطل اعلام کنند یا از اجرای آنان سر باز زنند. نظام حزبی در ایالات متحدهٔ آمریکا نیز در شکلدهی به سیاست و حکومت این کشور، نقش مهمی دارد.
سیاست خارجی آمریکا
مایک پومپئو وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا
ایالات متحده آمریکا به کمک تواناییهای اقتصادی و نظامی قابل توجه خود، نقش مهمی را درسیاست جهانی ایفا میکند. این کشور عضو ثابت شورای امنیت سازمان ملل است و دفتر مرکزی سازمان ملل در شهر نیویورک قرار دارد. به استثنای کشورهای ایران، کره شمالی و سودان، کوبا، ونزوئلا و بولیوی، سایر کشورها دارای روابط دیپلماتیک رسمی با آمریکا هستند.
آمریکا به وسیلهٔ قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی و سازمان کشورهای آمریکایی با همسایگان خود (کانادا و مکزیک) روابط نزدیکی دارد. دولت این کشور هرساله میلیاردها دلار کمک مالی برای توسعه کشورهای دیگر اختصاص میدهد، اما درصد این کمکها از تولید ناخالص ملی نسبت به دیگر کشورهای کمککننده، پائین است.
رئیسجمهور آمریکا یکی از عوامل اصلی تعیینکنندهٔ جهتهای کلی سیاست خارجی آمریکا است. بسیاری از مدارک و اسناد دوران هر رئیسجمهور امروزه در کتابخانههای ویژه هر رئیسجمهور موجود است. کنگره آمریکا بودجههای کمکهای خارجی را تعیین میکند، تحریمهای خارجی وضع میکند، و به کمک کمیتههای ویژه ای در مسائل سیاست خارجه اختیارات بررسی و بازبینی امور ویژه (همانند بررسی عملکرد افراد در ماجرای مکفارلین) را دارد.
بسته به نوع حزب یا گروه در قدرت در هر برهه از زمان (همانند حزب دموکرات یا حزب جمهوریخواه)، سیاست خارجهٔ آمریکا تحت تأثیر تحولات و گرایشهای خاص آن حزب یا گروه قرار میگیرد.گروههای لابی نیز دارای قدرت نفوذ زیادی در تصمیمگیریهای سیاست خارجه هستند.
اقتصاد
اقتصاد کشور آمریکا
ایالات متحده در تولید برق از انرژی بادی در جهان پیشتاز است. در سال ۲۰۱۶ افزون بر ۳۰ درصد برق مورد نیاز ایالت آیووا از این طریق تأمین شد.
مقایسهٔ تولید ناخالص داخلی ایالتهای آمریکا با سایر کشورها در سال ۲۰۱۲.
ایالات متحدهٔ آمریکا اقتصاد کاپتالیستی از نوع سرمایهداری انحصاری دارد. ویژگی بارز اقتصاد ایالات متحدهٔ آمریکا عبارت است از تسلط انحصارها در رشتههای مختلف، که بر مبنای منابع طبیعی فراوان، زیربنای توسعهیافته، تولید انبوه، و مصرف زیاد استوار است. تولید ناخالص داخلی ایالات متحدهٔ آمریکا با بیش از ۱۹ تریلیون (۱۹٫۰۰۰ میلیارد) دلار، یعنی حدود ۲۰٪ تولید ناخالص جهان، نخستین اقتصاد بزرگ جهان است.
از لحاظ حجم مبادلات، ایالات متحده بزرگترین واردکننده، و – پس از آلمان و چین – سومین صادرکنندهٔ بزرگ جهان است.کانادا، چین، مکزیک، ژاپن و آلمان، به ترتیب بزرگترین شرکای تجاری آمریکا هستند.آمریکا در دههٔ اخیر بزرگترین بدهی جهان را نیز بر شانه داشتهاست.
بزرگترین اقلام صادراتی آمریکا به ترتیب تجهیزات صنعتی (۲۹٫۸٪)، ماشینآلات (۲۹٫۵٪)، کالاهای مصرفی غیر اتومبیل (۱۲٫۴٪)، خودرو و تولیدات وابسته (۹٫۳٪)، تولیدات صنایع غذایی (۸٫۳٪)، و تولیدات صنایع هوایی (۶٫۶٪) هستند، در حالی که بزرگترین اقلام وارداتی به آمریکا کالاهای مصرفی غیر اتومبیل (۲۳٪)، سوخت (۲۲٫۱٪)، ماشینآلات (۱۹٫۹٪)، تجهیزات صنعتی (۱۴٫۸٪)، تولیدات خودرو (۱۱٫۱٪)، صنایع غذایی (۴٫۲٪)، و صنایع هوایی (۱٫۷٪) هستند.[۲۲۷]
اما بزرگترین محصولات تولیدی آمریکا مواد شیمیایی، تولیدات نفتی، فولاد، خودرو، تولیدات صنایع هوایی، ارتباطات، الکترونیک، تولیدات غذایی و مصرفی، و صنایع معدن و چوب هستند. آمریکا همچنین در تولید برق، ظرفیت پالایش نفت،ذخیرههای زغال سنگ، تولید انرژی بادی، و انرژی هستهای در جهان، رتبه نخست را دارا است.
بیشتر چرخهای اقتصادی آمریکا متعلق به بخش خصوصی است، تا جاییکه بخش دولتی فقط ۱۲٫۴٪ تولید ناخالص داخلی را سالیانه باعث میشود. با اینحال ۷۵٪ تولید ناخالص ملی محصول بخش خدماتی بودهاست. با اینکه تولیدات کشاورزی آمریکا حدود ۱٪ تولید ناخالص ملی این کشور است، همین سطح تولید در رتبه نخست صادرات کل تولیدات مواد غذایی جهان قرار دارد.
شاخصهای اقتصادی
نرخ بیکاری ۳٫۶٪ در سال ۲۰۱۹
رشد تولید ناخالص داخلی ۲٫۱٪ در سال ۲۰۱۹
تورم شاخص بهای مصرفکننده ۰٫۳٪ در سال ۲۰۱۹
بدهی ۲۲ هزار میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹
میزان فقر ۱۲٫۳٪ در سال ۲۰۱۷
بخش بهداشت و خدمات اجتماعی با داشتن ۱۶ میلیون نفر شاغل، بزرگترین بخش اشتغال آمریکا را تشکیل میدهد. از لحاظ مجموع ساعات کاری در طول سال، آمریکاییها بیشترین تعداد روز در سال را کار میکنند. با این حال در مقایسه با کشورهای صنعتی دیگر، از نظر تولید بر حسب ساعات کاری آمریکاییها از برخی کشورهای اروپایی عقب ترند.
در میان ۵۰ ایالت آمریکا، از لحاظ درآمد سرانه، ایالت نیوجرسی در رتبه اول، و ایالت میسیسیپی در رتبه آخر در مقایسه با ایالات دیگر قرار دارند. نزدیک به ۱۳٪ آمریکاییان در زیر خط فقر تعیین شده توسط دولت فدرال قرار دارند و فاصله طبقاتی بین بالاترین و پایینترین قشرها جامعه آمریکا همچنان در حال افزایش است.
حمل و نقل
سامانه بزرگراههای میان ایالتی شامل ۴۶۸۷۶ مایل.
در سال ۲۰۱۰ به ازای هر ۱٬۰۰۰ آمریکایی ۷۹۷ اتومبیل در این کشور وجود داشت و برابر آمار بهطور متوسط هر آمریکایی بالغ روزانه ۵۵ دقیقه (یا ۲۹ مایل) از اتومبیل استفاده میکند. اما در مقایسه با گسترهٔ اتومبیل، پایانهٔ ریلی آن به نسبت کمتر است. از نظر حمل و نقل عمومی، تنها ۹٪ از سفرها از این طریق انجام میشود در صورتی که این مقدار برای اروپا ۳۸٪است. استفاده از دوچرخه نیز نسبت به اروپا کمتر است. پنج شرکت بزرگ هواپیمایی دنیا -بر اساس تعداد مسافران- آمریکایی هستند. شرکت امریکن ایرلاینز اولین رتبه را در این میان داراست.همچنین از سی فرودگاه پرترافیک دنیا شانزده فرودگاه متعلق به آمریکاست.

نیروهای مسلح کشور آمریکا
ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن.
آمریکا با دارا بودن دوازده ناو هواپیمابر بزرگترین نیروی دریایی دنیا را داراست.
رئیسجمهور آمریکا فرمانده کل قوای نیروهای مسلح این کشور است و رهبران نظامی، وزیر دفاع و اعضای ستاد مشترک ارتش را منصوب میکند. وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا مسئول مدیریت نیروهای مسلح، شامل نیروی زمینی، سپاه تفنگداران دریایی، نیروی دریایی، نیروی هوایی و نیروی فضایی است. گارد ساحلی ایالات متحده آمریکا در زمان صلح تحت نظر وزارت امنیت داخلی و در زمان جنگ تحت نظر وزارت نیروی دریایی اداره میشود. در سال ۲۰۰۸، نیروهای مسلح این کشور ۱٫۴ میلیون عضو درحال انجام وظیفه داشت که با اضافه کردن نیروهای ذخیره و گارد ملی عدد کلی به ۲٫۳ میلیون نفر میرسد. ضمنا وزارت دفاع ۷۰۰ هزار نیروی غیرنظامی هم در استخدام خود دارد که این رقم شامل پیمانکاران نمیشود.
خدمت نظامی در ایالات متحده آمریکا اختیاری است اما در زمان جنگ ممکن است خدمت وظیفه اجباری اعلام شود و افراد مذکر بین ۱۸ تا ۲۶ سال به خدمت گرفته شوند. نیروهای مسلح آمریکایی میتوانند به سرعت با استفاده از هواپیماهای نیروی هوایی، ۱۱ ناو هواپیمابر نیروی دریایی و واحدهای اعزامی تفنگداران دریایی در دریا با ناوگانهای اقیانوس آرام و اطلس به منطقه مورد نظر اعزام شوند. ایالات متحده ۸۶۵ پایگاه در خارج از کشور دارد و در ۲۵ کشور خارجی حداقل ۱۰۰ نیروی نظامی درحال خدمت دارد.
بودجه نظامی آمریکا در سال ۲۰۱۱ بیشتر از ۷۰۰ میلیارد دلار بود که ۴۱٪ از هزینههای نظامی جهان را شامل میشود. این کشور ۴٫۷٪ از تولید ناخالص داخلی خود را به هزینههای نظامی اختصاص داده که در میان ۱۵ کشوری که بیشترین بودجه نظامی را دارند، بعد از عربستان سعودی دوم است. هزینههای دفاعی آمریکا نقش مهمی در سرمایهگذاری در علم و تکنولوژی بازی میکند، چنانکه حداقل نیمی از هزینههای دولتی در این زمینه توسط وزارت دفاع پرداخت میشود. سهم مخارج نظامی از کل اقتصاد آمریکا در دهههای اخیر افت پیدا کردهاست؛ چنانکه از ۱۴٫۲٪ از تولید ناخالص داخلی در ۱۹۵۳ و ۶۹٫۵٪ از هزینههای دولت فدرال به سال ۱۹۵۴ در زمان جنگ سرد به ۴٫۷٪ تولید ناخالص داخلی و ۱۸٫۸٪ هزینههای دولت فدرال در ۲۰۱۱ کاهش داشتهاست.
آمریکا یکی از پنج دارنده به رسمیت شناخته شده سلاح هستهای جهان است و دومین زرادخانه هستهای بزرگ جهان را مالک است.[ در کل بالغ بر ۹۰٪ از ۱۴٬۰۰۰ سلاح هستهای موجود در جهان به یکی از دو کشور ایالات متحده و روسیه تعلق دارد.
امنیت و قوای نظمیه آمریکا
نظم و امنیت در سطح شهر و ایالت را کلانتر و پلیسهای محلی و ایالتی بر عهده دارند. در برخی موارد و در مواقع مشخص و معینی، ارگانهای فدرال همانند افبیآی و مارشالها وارد عمل میشوند. سیستم قضایی نیز به همین
دفتر مرکزی روزنامه یو اس ای تودی در ویرجینیا قرار دارد که در صدر پرتیراژترین روزنامههای آمریکا میباشد.
گونه (و از سطوح محلی به سمت سطوح فدرال) بنا نهاده شدهاست. آمریکا در میان کشورهای پیشرفته دارای آمار جرم و جنایت بالاتری بودهاست، بهخصوص در موارد مربوط به سلاحهای گرم. در سال ۲۰۰۹ به ازای هر یکصد هزار نفر تعداد ۵ قتل در آمریکا رخ داد. نقش متمم دوم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا (در اعطای آزادی حمل سلاح گرم به شهروندان) همواره مورد توجه بحثهای فراوانی بودهاست. آمریکا همچنین دارای تعداد نسبی بیشتری جمعیت زندانی میباشد. و این کشور از معدود کشورهای پیشرفتهاست که هنوز مجرمین را (در ۳۴ ایالت و برخی موارد فدرال) اعدام میکند. از سال ۱۹۷۶ تا کنون، تعداد یکهزار اعدام صورت گرفته. در سال ۲۰۱۰ پس از کشورهای چین، ایران، کره شمالی، و یمن، آمریکا از این لحاظ در جهان در رتبه پنجم بود. با اینحال این قانون از ایالت به ایالت فرق میکند. بهطور مثال حکم اعدام در ایالات نیوجرسی، نیومکزیکو و ایلینوی ممنوع است.
رسانهها
به غیر از ارگانهایی همانند گروه فرارسی شمارهای، صدای آمریکا، یا هیئت رئیسه سخنپراکنی|هیئت کارفرمایان پخش که توسط ارگانهای دولتی برای مخاطبین خارج از آمریکا تنظیم میشوند، اکثر رسانههای درون آمریکا یا همانند شبکههایی نظیر فاکس، اچبیاو، امتیوی، و سیانان بهطور کاملاً خصوصی و با درآمد حاصل از تبلیغات و آگهیهای تجارتی اداره میگردند، یا همانند انپیآر و پیبیاس توسط موسسات و بنیادهای خیریه تأمین مالی میگردند.
از ۱۲۰۰ شبکهٔ تلویریونی آمریکا، از بزرگترین و نامدارترین آنان در تاریخ رسانههای آمریکا میتوان به ۳ شبکهٔ ایبیسی، انبیسی، و سیبیاس اشاره نمود.
قدیمیترین روزنامهٔ آمریکا با تیراژ ثابت و برنامهٔ چاپ روزانه در ۳۰ مهٔ سال ۱۷۸۳ شروع به کار کرد، و فیلادلفیا ایونینگ پست نام داشت. در سال ۲۰۰۸، ۶۲۵۳ هفتهنامه و ۱۴۲۲ روزنامه در آمریکا در حال فعالیت بود.
رسانههای کشور آمریکا
به غیر از ارگانهایی همانند گروه فرارسی شمارهای، صدای آمریکا، یا هیئت رئیسه سخنپراکنی|هیئت کارفرمایان پخش که توسط ارگانهای دولتی برای مخاطبین خارج از آمریکا تنظیم میشوند، اکثر رسانههای درون آمریکا یا همانند شبکههایی نظیر فاکس، اچبیاو، امتیوی، و سیانان بهطور کاملاً خصوصی و با درآمد حاصل از تبلیغات و آگهیهای تجارتی اداره میگردند، یا همانند انپیآر و پیبیاس توسط موسسات و بنیادهای خیریه تأمین مالی میگردند.
از ۱۲۰۰ شبکهٔ تلویریونی آمریکا، از بزرگترین و نامدارترین آنان در تاریخ رسانههای آمریکا میتوان به ۳ شبکهٔ ایبیسی، انبیسی، و سیبیاس اشاره نمود.
قدیمیترین روزنامهٔ آمریکا با تیراژ ثابت و برنامهٔ چاپ روزانه در ۳۰ مهٔ سال ۱۷۸۳ شروع به کار کرد، و فیلادلفیا ایونینگ پست نام داشت. در سال ۲۰۰۸، ۶۲۵۳ هفتهنامه و ۱۴۲۲ روزنامه در آمریکا در حال فعالیت بود.

تحصیل در آمریکا
یکی از راه های ورود به کشور آمریکا مهاجرت تحصیلی به آمریکا می باشد . تحصیل در آمریکا و دریافت پذیرش از دانشگاه های آمریکا باید با احتیاط صورت بگیرد. به این دلیل که سفارت آمریکا در سراسر دنیا به ایرانیان بسیار سخت گیری می کند . از سپتامبر 2011، شرایط اعزام دانشجو به آمریکا با امنیت بسیاری بالا صورت میگیرد و فرد متقاضی تحصیل در آمریکا باید دارای شرایط تمکن مالی بسیاری خوب باشد . فرد با دریافت ویزای تحصیل در آمریکا می تواند در تمام مقاطع مختلف تحصیل کند و آینده شغلی خود را تضمین کند . در کشور امریکا بیش از 5000 کالج و دانشگاه وجود دارد .
کشور آمریکا یکی از بهترین سیستم های آموزشی دنیا را داراست و دارای بهترین کالج ها و دانشگاه ها با بهترین رتبه هاست و مدارک تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری که از دانشگاه های کشور آمریکا صادر می شوند در کل دنیا مورد تایید هستند. مقاطع مختلف تحصیل در آمریکا به شرح زیر خدمتتان توضیح داده شده است :
تحصیل در آمریکا در مدارس ابتدایی : مدرسه ابتدایی در مهاجرت تحصیلی به آمریکا شامل پنج سال آموزشی از سال اول تا پنجم می باشد که در کل هر دانش آموز آمریکایی ۶ سال ابتدایی می گذراند که یک سال مهد کودک را نیز شامل می شود.
تحصیل در آمریکا در مدارس متوسطه : دانش آموزان در کشور آمریکا بعد از کلاس پنجم به دوره متوسطه می روند که شامل هفت سال کامل است و دو قسمت high school و middle school است که پس از گذراندن آن به دانش آموزان دیپلم دبیرستان اعطا می شود. و پس از پایان این دوره شخص میتواند در کالج ها یا دانشگاه های آمریکا تحصیلات خود را ادامه دهد.
تحصیل در آمریکا – ویزاهای تحصیل در آمریکا
برای تحصیل در آمریکا باید از طریق ویزاهای زیر اقدام نمایید ، ویزاهای تحصیل در آمریکا به قرار زیر است :
ویزای F1 : ویزایF1 معروف ترین ویزای دانشجویی در کشور آمریکا است و برای دانشجویان متقاضی تحصیل در کالج و دانشگاه های آمریکا باید نسبت به دریافت این ویزا اقدام کنند. دانشجویان خارجی برای همسر و فرزند زیر ۲۱ سال خود می توانند درخواست ویزای (F2) دهند. این نوع ویزای تحصیل در آمریکا اصولا برای دوره های تحصیلی طولانی مدت بیش از ۶ ماه می باشد. ویزای B1 مربوط به دوره های تحصیلی کوتاه مدت موقت، متناسب با محل دعوت کننده و نوع دوره تحصیلی می باشد. متقاضیان برای دریافت این ویزای تحصیلی آمریکا باید پس از دریافت I-20 فرم DS-160 خود را تکمیل نمایند.
ویزای M1 : شرایط ویزای M1 مانند ویزای F1 است؛ اما تنها تفاوتی که ویزای M1 دارد این است که فقط شامل برخی از رشته های خاص فنی حرفه ای می باشد. دانشجویان متقاضی این ویزای تحصیل در آمریکا می توانند همسر و فرزند زیر ۲۱ سال خود رابا تقاضای ویزای M2 به همراه خود به کشور آمریکا بیاورند. برای این نوع ویزای تحصیلی آمریکا نیز باید فرم DS-160 تکمیل شود.
ویزای J1 : این نوع ویزا به ویزای فرصت مطالعاتی مشهور است، برای متقاضیانی می باشد که برای تحقیق و یا تدریس در دانشگاه ها وارد آمریکا می شوند. مدت اعتبار ویزای J1 براساس طول مدت دوره در آمریکا متغیر است اما طبق قانون آمریکا فرد متقاضی باید بعد از دو سال کشور آمریکا را ترک کند و دوباره برای ورود به کشور آمریکا دوباره اقدام کند. فرد متقاضی جهت تحصیل در آمریکا می تواند همسر و فرزند زیر ۲۱ سال خود را با درخواست ویزای J2 وارد کشور آمریکا کند. برای این نوع ویزا باید فرم DS-160 پر شود. در تمامی این ویزا ها فرد باید تمکن مالی خود را نشان دهد و ثابت کند که قصد بازگشت به کشور خود را پس از دوره تحصیلی دارد.
تحصیل در آمریکا – تحصیل کارشناسی در آمریکا
دانشجویان پس از گذراندن دوازده سال تحصیل در مدارس ابتدایی و متوسطه وارد آن می شوند. دانشجویان خارجی که مایل به تحصیل در دانشگاه های آمریکایی و مهاجرت تحصیلی به آمریکا هستند باید مدرک معادل دیپلم 12 ساله دبیرستان اخذ کرده باشند. دانش آموزان می توانند یک دوره دو ساله برای فوق دیپلم و یا دوره ۴ ساله برای لیسانس را انتخاب کنند که دانشجویان می بایستی تا سال دوم کالج یک رشته را انتخاب نمایند.
تحصیل در آمریکا – تحصیل کارشناسی ارشد در آمریکا
دانشجویان برای ورود به مقطع کارشناسی ارشد و مهاجرت از طریق تحصیل در آمریکا مستلزم ۱۶ سال تحصیل رسمی هستند یعنی باید دوازده سال مدرسه ابتدایی و متوسطه و چهار سال مقطع کارشناسی را گذرانده باشند. مقطع کارشناسی ارشد در آمریکا دو ساله می باشد.
تحصیل در آمریکا – تحصیل در مقطع دکتری در آمریکا
تحصیل در آمریکا در این مقطع یک مقطع پژوهشی می باشد که بالاترین مدرک اعطایی در آمریکا را داراست. اخذ مدرک دکتری در ایالات متحده آمریکا مستلزم سه تا شش سال تحصیل مستمر می باشد. دانشگاه های آمریکا به دو گروه ایالتی (state school) و خصوصی( private school) تقسیم می شوند. دانشگاه های ایالتی (دولتی) معمولا ارزان تر هستند، اما این امکان وجود دارد که برای پذیرش دانشجویان خارجی محدودیت ظرفیت داشته باشند.
دانشگاه های آمریکا را می توان بر اساس اینکه مراکز تحقیقاتی هستند یا خیر به دو گروه تقسیم کرد:
گروه اول: دانشگاه هایی که علاوه برتدریس مراکز تحقیقاتی هم هستند و دانشجویان دکتری را قبول می کنند.
گروه دوم: دانشگاه هایی که فقط به تدریس می پردازند و دوره های تحصیلی دو ساله یا چهار ساله دارند، مدارکشان حداکثر تا مقطع لیسانس می باشد. ایالات متحده آمریکا بیشترین پذیرش دانشجو را در ترم پائیز (سپتامبر، اکتبر) می گیرد و اکثر کمک هزینه های تحصیلی در این ترم اعطا می شود. دانشجویان خارجی که مایل به تحصیل در آمریکا و مهاجرت تحصیلی به آمریکا هستند می بایست آزمون های تعریف شده توسط آموزش و پرورش کشور آمریکا را پاس کنند.
تحصیل در آمریکا – تحصیل پزشکی و دندانپزشکی در آمریکا
حداکثر زمان لازم برای تحصیل در آمریکا در دوره پزشکی عمومی ۸ سال خواهد بود. طول دوره دندانپزشکی ۶ سال، دامپزشکی ۶ سال، و داروسازی ۵ الی ۶ سال می باشد. جهت تخصص پزشکی دانشجویان پس از اخذ مدرک پزشکی عمومی باید ۳ سال و برای جراحی مدت ۵ سال و جراحی مغز مدت ۷ سال را تحصیل و کارورزی نمایند تا بتوانند تخصص خود را دریافت کنند. جهت تحصیل پزشکی و دندانپزشکی در آمریکا و مخصوصا تحصیل و زندگی در شهر نیویورک ، که جزو برترین ایالت های آمریکاست ، این مژده را به شما بدهیم که شرایط ورود و تحصیل پزشکی و دندانپزشکی در کشور آمریکا را در برترین دانشگاه های ایالتی فراهم ساخته و با همکاری با یک وکیل می توانید از دانشگاه های این ایالت پذیرش بگیرید . حتی در ایالت های نظیر بوستون و کالیفرنیا که آنها هم از بهترین ایالات های آمریکا هستند و دارای برترین دانشگاه های آمریکا هستند ، شرایط اخذ پذیرش تحصیل پزشکی و دندانپزشکی در آمریکا امکان پذیر می باشد .
همانطور که می دانید تحصیل در رشته پزشکی در آمریکا و تحصیل داروسازی آمریکا از جمله رشته هایی است که متقاضیان زیادی برای تحصیل در آمریکا 2019 دارد. مهاجرت به آمریکا و اخذ اقامت در آمریکا به دلیل وجود امکانات بسیار مورد توجه قرار گرفته است که با استفاده از ویزای تحصیلی آمریکا یا تحصیل رایگان در آمریکا امکان پذیر می باشد.
تحصیل در آمریکا – تحصیل در کالج ها و دانشگاه های دولتی آمریکا
از جمله عواملی که باعث شده است تحصیل در آمریکا متقاضیان زیادی داشته باشد امکان ادامه تحصیل در کالج ها و دانشگاه های دولتی آمریکا است. دولت محلی آمریکا مسئولیت اداره کالج ها و دانشگاه های دولتی آمریکا را داشته و در تمام ایالت های کشور آمریکا حداقل یک دانشگاه و کالج دولتی وجود دارد. دانشجویان متقاضی برای ادامه تحصیل در آمریکا می توانند تحصیل در کالج ها و دانشگاه های دولتی آمریکا را برای ادامه تحصیلات خود انتخاب کنند.
تحصیل در آمریکا – تحصیل در آمریکا به همراه بورسیه تحصیلی آمریکا 2020
معمولا متقاضیان تحصیل در آمریکا به دلیل هزینه های زیاد دانشگاه های آمریکا از تحصیل در این کشور منصرف می شوند ؛ اما دانشجویان با استفاده از بورسیه های تحصیلی متنوعی که آمریکا ارائه می کند می توانند هزینه های زندگی دانشجویی و اقامت تحصیلی خود را کاهش دهند. بعضی از بورسیه های تحصیلی ایالات متحده برای دانشجویان بین المللی توسط دولت ایالات متحده، برخی با بودجه سازمان های خصوصی و برخی از آنها توسط موسسه های خاص یا خود دانشگاه ها تأمین می شود.
بورسیه تحصیلی دانشگاه واگتر دانشگاه نیویورک این بورسیه به تعداد محدودی از دانش جویان ممتاز پرداخت می گردد که ارزش آن بین ۲۵,۰۰۰ دلار تا ۴۷,۰۰۰ دلار می باشد.
برنامه های کمک هزینه تحصیلی هوبرت هامفری افراد متخصصی که تمایل دارند به مدت ۱۰ ماه تحصیلات آکادمیک در آمریکا داشته باشند از این بورسیه استفاده می نمایند که پوشش دهنده کلیه هزینه های تحصیلی می باشد.
بورسیه تحصیلی کالج Berea کل هزینه های تحصیل و زندگی سال اول دانشجویان را پوشش می دهد.
بورسیه تحصیلی دانشگاه کلارک این بورسیه مبلغ بین ۱۵٫۰۰۰ تا ۲۵٫۰۰۰ دلار را پوشش می دهد.
بورسیه کالج کنکوردیا این بورسیه تحصیلی تا سقف ۲۵٫۰۰۰ دلار برای دانشجویان ممتاز که نیاز به کمک مالی دارند، در نظر گرفته می شود.
بورسیه تحصیلی دانشگاه ایالتی تنسی ارزش این نوع بورسیه تحصیلی سالیانه ۱۲,۵۰۰ دلار می باشد.
بورسیه تحصیلی دانشگاه ایلیتوی وسلیان دانشجویان ممتاز با داشتن پیشرفت تحصیلی می توانند از این بورسیه که ارزش ۱۰,۰۰۰ دلار تا ۲۵,۰۰۰ دلار می باشد استفاده نمایند.
ورسیه تحصیلی فولبرایت یکی از مشهورترین بورسیه های تحصیلی ایالات متحده آمریکا می باشد که برای دانشجویان بین المللی که قصد تحصیل در آمریکا در همه رشته به جز پزشکی را دارند، ارائه می گردد
.
تحصیل در آمریکا – تحصیل در کالج ها و دانشگاه های خصوصی آمریکا
بعضی از دانشجویان متقاضی تحصیل در آمریکا نیز تمایل دارند برای ادامه تحصیل در آمریکا وارد کالج ها و دانشگاه های خصوصی این کشور شوند. در این صورت باید درنظر داشته باشند که کالج ها و دانشگاه های خصوصی آمریکا زیر نظر دولت نبوده به همین دلیل باید هزینه بیشتری برای ادامه تحصیل در کالج ها و دانشگاه های خصوصی آمریکا باید پرداخت شود. بیشتر دانشگاه ها و کالج هایی که در کشور آمریکا با یکدیگر در ارتباط هستند به شکل خصوصی اداره می شود و مساحت آنها کمتر از دانشگاه های دولتی می باشد .
تحصیل در آمریکا – مزایای تحصیل در آمریکا
مزایای تحصیل در آمریکا به شرح زیر می باشد :
پیشرفت علمی دانشجو و اولین مقصد دانشجویان بین المللی جهان با بیش از ۸۰۰.۰۰۰ دانشجوی خارجی
تنوع موقعیت های آموزشی
تکنولوژی به روز
موقعیت های تحقیقاتی
انعطاف پذیری
خدمات پشتیبانی برای دانشجویان بین المللی
تحصیلات جهانی و چشم اندازه های شغلی – حرفه ای بلند مدت
تجربه زندگی در محیط دانشگاهی
رشد کاری
یادگیری زبان
امکان دریافت کمک هزینه
تحصیل در آمریکا – کار دانشجویی در آمریکا در حین تحصیل 2020
یک دانشجوی خارجی شش ماه بعد از ورود به آمریکا و شروع تحصیلش اجازه کار دریافت خواهد کرد . در مقطع کارشناسی ارشد دانشجویان حق 20 ساعت کار دارند 20 ساعتی که با توجه به حقوق دریافتی 15 دلار به ازای هر ساعت، بخش مهمی از هزینه های دانشجو رو تامین خواهد کرد . حق کار دانشجویی در مقطع کارشناسی 10 ساعت در هفته است که بین ۱۳ تا ۱۵ دلار به ازای هر ساعت حقوق پرداخت میشود .
تحصیل در آمریکا – هزینه تحصیل در آمریکا 2020
هزینه تحصیل در دانشگاه های آمریکا و مقاطع مختلف در آمریکا متفاوت میباشد که به صورت سالیانه و به دلار به شرح زیر می باشد:
فوق دیپلم 12000-15000 دلار آمریکا
لیسانس 14000-25000 دلار آمریکا
فوق لیسانس 15000-35000 دلار آمریکا
دکترا 15000-25000 دلار آمریکا
پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی 35000-50000 دلار آمریکا
دامپزشکی 25000-50000 دلار آمریکا
کالج 15000-40000 دلار آمریکا
تحصیل در آمریکا – اقامت پس از تحصیل در آمریکا 2020
شما از طریق کار در آمریکا یعد از تحصیل می توانید اقامت پس از تحصیل در آمریکا را کسب کنید .
مواردی که می تواند نکاتی تاثیر گذار در پذیرفته شدن شما به عنوان نیروی کار باشد.
تحقیق در مورد کارفرمای شرکتی که متقاضی شغل قصد دارد برای استخدام ورود نماید .این کسب اطلاعات می تواند از طریق تماس تلفنی با شرکت و یا مطالعه مقالات آنلاین در مورد کمپانی مورد نظر باشد.
تهیه لیستی از توانایی ها و نقاط قوت خود می تواند کمک بزرگی در هنگام شرکت در مصاحبه باشد.
حتی المقدور پیش از روز مصاحبه متقاضی رزومه خود را ارسال نماید از طریق پست الکترونیک چرا که باعث می شود کارفرما متقاضی را مشتاق فرصت شغلی بیابد.
پوشش مناسب ، رسمی و مرتب نیز تاثیر بسزایی در استخدام شدن متقاضی شغل دارد.
نکته بسیار مهم در امر اقامت پس از تحصیل در آمریکا و یافتن کار، داشتن اعتماد به نفس و باور توانایی های فرد میباشد که می تواند موجب شود تا یک کارفرما بر روی نیروی کار سرمایه گذاری کند.
تحصیل در آمریکا -شرایط لازم برای دریافت ویزای تحصیلی آمریکا 2020
شرایط لازم جهت اخذ ویزای دانشجویی آمریکا به شرح زیر است :
توانایی مالی لازم جهت پوشش هزینه های زندگی و تحصیل در آمریکا
داشتن گواهینامه SEVP از دانشگاه یا مرکز آموزشی مد نظر
تسلط به زبان انگلیسی
تحصیل در آمریکا – مدارک مورد نیاز اخذ ویزای تحصیلی آمریکا
مدارک مورد نیاز اخذ ویزای تحصیلی آمریکا به شرح زیر می باشد :
کپی از صفحه اول پاسپورت جهت تحصیل در آمریکا (ترجمه شناسنامه برای کسانی که پاسپورت در حال حاضر ندارند)
رزومه شخصی به زبان انگلیسی
ترجمه رسمی مدرک دیپلم و یا پیش دانشگاهی همراه با ریز نمرات
ترجمه رسمی مدرک لیسانس همراه با ریز نمرات 4 ساله جهت تحصیل در آمریکا در مقطع کارشناسی ارشد
ترجمه از صفحه آخر پایان نامه همراه با تأیید از دانشگاه مورد نظر جهت تحصیل کارشناسی ارشد در آمریکا
مدرک زبان الزامی نمی باشد ولی در صورت عدم شرکت در دوره های زبان دانشگاه مدارک تافل با حداقل نمره ۷۰ در آزمون IBT و ۵۰۰ در آزمون PBT و یا IELTs با نمره ۶٫ نیاز می باشد.
حداقل ۴ توصیه نامه تحصیلی از استاد ، مدیران همکار و محققان همکار
رزومه و سوابق کاری جهت تحصیل دکترا در آمریکا
تأییده مقالات علمی منتشر شد
ارائه نامه بانک برای اعلام موجودی و گردش حساب برای تامین هزینه های تحصیل و زندگی در آمریکا
ایالات متحده آمریکا با داشتن قریب به ۵٬۸۰۰ دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی امکان تحصیلات در سطوح مختلف آموزش عالی را برای تقریباً تمامی افراد جامعه خود فراهم نمودهاست. از این تعداد، در حال حاضر ۱۲۵ دانشگاه علوم پزشکی در آمریکا مشغول فعالیت هستند.
در سال ۲۰۱۷ حدود ۱۹ میلیون و ۶۶۰ هزار دانشجو در دانشگاههای آمریکا مشغول به تحصیل بودند
شهریهها و چگونگی تأمین مخارج دانشجویان
دانشجویان دامپزشکی در حال معاینه دندانهای یک اسب در یکی از دانشگاههای آمریکا در سال ۲۰۰۶
وامهای کم بهره تضمین شده از طرف دولت فدرال (federal loans)، کمک هزینههای بلاعوض (grants) و انواع بورسهای تحصیلی از مهمترین راههای تأمین شهریه دانشجویان دانشگاههای آمریکا محسوب میشوند.
در سال ۲۰۰۷، ارزانترین شهریه سالیانه از آن کالج ایالتی دالتون در ایالت جورجیا ( ۲٬۰۴۸ دلار شهریه دانشجوی بومی تمام وقت در سال) و گرانترین شهریه متعلق به دانشگاه جرج واشنگتن (۳۷٬۸۲۰ دلار در سال برای دانشجویان مقطع کارشناسی) بود
اعتبار دانشگاه های آمریکا
امکانات آموزشی و رفاهی دانشگاه های آمریکا با اکثر دانشگاه های جهان قابل مقایسه نیست. طبق آمار موجود فارغ التحصیلان دانشگاه های آمریکا بیش از نیمی از مدال های علمی و جوایز نوبل در جهان را از آن خود نموده اند. این آمار و ارقام نشان دهنده اعتبار فوق العاده دانشگاه های ایالات متحده آمریکا در جهان می باشد.
اعتبار دانشگاه های آمریکا بر اساس رتبه بندی QS
QS یکی از معتبرترین سازمان ها در ارتباط با اعلام رده بندی و اعتبار دانشگاه های جهان می باشد. رده بندی این سازمان بر اساس افتخارت کسب شده توسط دانشگاه، نظرسنجی گسترده، تعداد دانشجویان، رتبه اساتید دانشگاه و … تعیین می گردد. این سازمان دانشگاه های آمریکا را به عنوان معتبرترین دانشگاه های جهان معرفی نموده است. برای اطلاع دقیق از رنکینگ دانشگاه های آمریکا لطفاً به سایت qs us ranking مراجعه نمایید.
دانشگاه های آمریکایی مورد تایید وزارت علوم
دانشجویانی که پس از تحصیل در این کشور قصد بازگشت به ایران جهت ادامه تحصیل یا کار را دارند می بایست در دانشگاه های تحصیل کنند که مورد تایید وزارت علوم ایران باشد. به طور کلی دانشگاه های مورد تایید وزارت علوم در آمریکا به سه گروه ممتاز، خوب و متوسط تقسیم می شود. برای کسب اطلاعات لازم در مورد دانشگاه های مورد تایید وزارت علوم می توانید به سایت grad.saorg.ir مراجعه نمایید.
دانشگاه های آمریکایی مورد تایید وزارت بهداشت
دانشجویان ایرانی که در کشور آمریکا مشغول به تحصیل در رشته پزشکی، داندانپزشکی و پیراپزشکی می باشند و قصد بازگشت به کشور پس از اتمام تحصیل را دارند. حتما به این نکته باید توجه داشته باشند که دانشگاهی که در آن تحصیل نموده مورد تایید وزارت بهداشت ایران باشد. برای دریافت اطلاعات مناسب در ارتباط با دانشگاه های آمریکایی مورد تایید وزارت بهداشت به سایت dme.behdasht.gov.ir مراجعه نمایید.
بهترین دانشگاه ها
همانطور که اشاره گردید ایالات متحده آمریکا دارای پیشرفته ترین سیستم آموزشی در جهان می باشد و معتبرترین دانشگاه های جهان در این کشور قرار دارد.
دانشگاه های آمریکا
معمولاً رنکینگ دانشگاه ها نشانگر اعتبار، شهرت و قدرت هر دانشگاه است. رنکینگ هر دانشگاه بر اساس رتبه بندی جهانی، امکانات دانشگاه، جوایز نوبل و افتخارات علمی کسب شده توسط فارغ التحصیلان دانشگاه و … تعین می گردد.
بهترین دانشگاه ها از نظر کیفیت
بیش از ۶۰ درصد از کلیه افتخارات و جوایز علمی کسب شده در حوزه تحقیقات، پژوهش و فناوری اطلاعات در سطوح بین المللی به دانشگاه های ایالات متحده آمریکا تعلق دارد. طبق آمار انتشار یافته از سوی سازمان THE دانشگاه های کشور آمریکا همواره بهترین و معتبرترین دانشگاه های جهان می باشند. از این رو آمریکا طی سال های متمادی برترین کشور جهان در زمینه جذب دانشجویان بین المللی می باشد. در ادامه به معرفی با کیفیت ترین دانشگاه های آمریکا خواهیم پرداخت، با ما همراه باشید.
دانشگاه هاروارد (Harvard University)
در حال حاضر دانشگاه هاروارد معتبرترین و بهترین دانشگاه جهان به شمار می آید. این دانشگاه در سال ۱۳۳۶ میلادی توسط هیئت قانون گذاران ماساچوست تاسیس گردید. نام این دانشگاه بر گرفته از کشیشی به اسم جان هاروارد است که در سال ۱۳۳۹ با اهدا ۴۰۰ جلد کتاب و حدود ۸۰۰ پوند کمک مالی، در آن زمان کمک شایانی به دانشگاه نمود.
دانشگاه هاروارد در رشته های علوم انسانی، مهندسی، دندان پزشکی، پزشکی، الهیات و حقوق شهرت بسیاری دارد. هاروارد با سرمایه بیش از ۲۶ میلیارد دلار به ثروتمندترین دانشگاه جهان تبدیل نموده است. کتابخانه دانشگاه هاروارد با بیش از ۱۵ میلیون جلد کتاب و میکروفیلم قدیمی ترین مجموعه فرهنگی آمریکا و بزرگترین کتابخانه دنیا به شمار می آید.
دانشگاه استنفورد (Stanford University)
دانشگاه استنفورد در سال ۱۸۸۸ توسط لیلند استنفورد و همسرش بنا گردید و در سال ۱۸۹۱ فعالیت خود را آغاز نمود. استنفورد دارای دانشکده های پزشکی، مهندسی، علوم، بازرگانی و حقوق است. طبق آخرین آمار انتشار یافته از سوی تایمز دانشگاه استنفورد در زمینه مهندسی و علوم انسانی برترین دانشگاه جهان است.
ضریب پذیرش دانشگاه استنفورد ۴/۷ درصد می باشد، این آمار استنفورد را به رقابتی ترین دانشگاه جهان جهت پذیرش دانشجویان تبدیل نموده است. در حقیقت اخذ پذیرش از دانشگاه استنفورد و ورود به این دانشگاه از هر دانشگاهی در جهان سخت تر است. دانشجویان، اساتید و کارکنان دانشگاه استنفورد تا کنون موفق به کسب بیش از ۶۰ جایزه نوبل و ۷ مدال فیلدز شده اند.
دانشگاه ام آی تی (Massachusetts Institute of Technology)
دانشگاه MIT (موسسه فناوری ماساچوست) سال ۱۸۶۱ در شهر کمبریج ایالت ماساچوست تاسیس گردید. MIT از جمله دانشگاه های خصوصی آمریکا به شمار می آید که افتخارات فراوانی کسب نموده است و همواره جزو برترین دانشگاه های جهان قرار دارد، MIT دارای ۵ دانشکده، ۱ کالج و ۳۲ مرکز آموزشی است. لازم به ذکر است که اولین کامپیوتر جهان در سال ۱۹۲۸ در این دانشگاه تولید شده است.
دانشجویان و فارغ التحصیلان MIT در زمینه های مختلف علمی و پژوهشی تا کنون بیش از ۸۰ بار موفق به دریافت جایزه جهانی نوبل شده اند و همچنین بیش از ۴۷ مدال آمریکا به پژوهشگران این دانشگاه اختصاص یافته است. این آمار کاملاً نشان دهنده کیفیت و اعتبار فراوان دانشگاه MIT می باشد.
برترین دانشگاه ها در زمینه تحقیقات
معمولاً اکثر دانشگاه ها در زمینه های مختلف علمی و تحقیقاتی تفاوت هایی با یکدیگر دارند. گروهی از دانشگاه های آمریکا در ارتباط با فعالیت های تحقیقاتی و پژوهشی نسبت به دانشگاه های دیگر عملکرد بسیار موفقی دارند.
دانشگاه های آمریکا
برترین دانشگاه های آمریکا از لحاظ پروژه های تحقیقاتی دانشگاه های MIT، کرنل، دوک، کالیفرنیا و … می باشند که در زمینه های مختلفی نظیر مهندسی، الکترونیک، پزشکی، کشاورزی و … پروژه های بسیار موفقی را ارائه نموده اند.
کم هزینه ترین دانشگاه های آمریکا
در کشور آمریکا حدود ۵۸۰۰ دانشگاه و موسسات علمی فعال می باشند، شهریه دانشگاه ها به عواملی نظیر رتبه دانشگاه، رشته و مقطع تحصیلی ارتباط دارد. کشور آمریکا در کلیه مقاطع بورسیه های مختلفی ارائه می دهد که در صورت صلاحدید به دانشجویان واجد شرایط تعلق می گیرد. در ادامه به معرفی کم هزینه ترین دانشگاه های آمریکا خواهیم پرداخت.
دانشگاه هزینه تحصیل سالانه
دانشگاه تگزاس ۵۰۰۰ الی ۱۶۰۰۰ دلار
دانشگاه شارلوت ۵۰۰۰ الی ۱۶۰۰۰ دلار
دانشگاه آریزونا ۷۰۰۰ الی ۲۲۰۰۰ دلار
University of texas at dallas (دانشگاه تگزاس)
دانشگاه تگزاس در شهر دالاس از جمله دانشگاه های کم هزینه آمریکا می باشد که از اعتبار مناسبی نیز برخوردار است. شهریه تحصیل در این دانشگاه با توجه به رشته و مقطع تحصیلی متغیر می باشد. ولی شهریه تحصیلی در این دانشگاه به طور میانگین سالیانه بین ۵۰۰۰ الی ۱۶۰۰۰ دلار می باشد. لازم به ذکر است در این دانشگاه مشاغل پارت تایم برای دانشجویان وجود دارد. همچنین دانشجویان می توانند با سامانه EZPAY هزینه های تحصیل خود را پرداخت نمایید.
Arizona state university (دانشگاه ایالت آریزونا)
دانشگاه آریزونا از جمله دانشگاه هایی است که بیش از ۸۰ رشته تحصیلی را ارائه می نمایید. شهریه این دانشگاه با توجه به مقطع و رشته تحصیلی به طور میانگین سالیانه بین ۷۰۰۰ الی ۲۲۰۰۰ دلار است. در این دانشگاه نیز مشاغل پارت تایم برای دانشجویان وجود دارد.
University of north Carolina charlotte (دانشگاه شارلوت)
دانشگاه شارلوت در کارولینای شمالی در امر جذب دانشجویان بین المللی عملکرد بسیار موفقی دارد، به طوری که دانشجویان بین المللی از ۸۰ کشور در دانشگاه شارلوت مشغول به تحصیل می باشند. در واقع این دانشگاه با تنوع رشته های تحصیلی به همراه هزینه های بسیار مناسب همواره مورد توجه دانشجویانی بسیاری قرار دارد. شهریه این دانشگاه با توجه به مقطع و رشته تحصیلی به طور میانگین سالیانه بین ۵۰۰۰ الی ۱۶۰۰۰ دلار است.
استفاده از مدرن ترین امکانات تحصیل
بدون تردید آمریکا دارای مجهزترین مراکز آموزشی در جهان است. امکانات آموزشی و رفاهی دانشگاه های این کشور نسبت به اکثر کشورهای جهان قابل مقایسه نخواهد بود. استفاده از این امکانات به همراه فناوری های فوق پیشرفته در تمامی رشته های تحصیلی جهت پیشرفت هرچه بیشتر دانشجویان یکی از مزیت های مهم تحصیل در دانشگاه های آمریکا به شمار می آید
جوایز نوبل
تعداد برندگان و سهم جوایز نوبل هر کشور تا سال ۲۰۰۷.
از طرف دیگر، آمریکا همچنین رتبه نخست تعداد مقالات علمی چاپ شده، و نیز با داشتن ۱۶۰ برنده جایزه نوبل بیشترین تعداد افتخارات نوبلیست را در دانشگاههای خود در اختیار دارد. بهطور مثال دانشگاه شیکاگو ۷۹ برنده جایزه نوبل تولید یا در استخدام داشتهاست. در دانشگاه کلمبیا این تعداد ۸۲ نفر است. دانشگاه هاروارد ۷۸ برنده، انستیتوی تکنولوژی ماساچوست ۶۳ برنده نفر نوبلیست در لیست افتخارات خود دارند
موسسات متعددی در آمریکا رتبهبندی دانشگاههای آمریکا را انجام میدهند که مهمترین آنان در ذیل قید گردیدهاند.
نشریهٔ U.S. News & World Report
نشریهٔ U.S. News & World Report، هر ساله لیستی از برترین دانشگاههای آمریکا منتشر میکند که رتبه دانشگاههای برتر آمریکا (سال ۲۰۱۵) در آن چنین آمدهاست:
رتبه کلی با احتساب موسسات خصوصی
دانشگاه ایالت رتبه کلی
در سال ۲۰۱۷
دانشگاه پرینستون نیوجرسی ۱
دانشگاه هاروارد ماساچوست ۲
دانشگاه ییل کنتیکت ۳
دانشگاه کلمبیا نیویورک ۴
دانشگاه استنفورد کالیفرنیا ۴
دانشگاه شیکاگو ایلینوی ۴
ام آی تی ماساچوست ۷
دانشگاه دوک کارولینای شمالی ۸
دانشگاه پنسیلوانیا پنسیلوانیا ۸
کلتک کالیفرنیا ۱۰
کالج دارتموث نیوهمپشر ۱۱
دانشگاه جانز هاپکینز مریلند ۱۲
دانشگاه نورث وسترن ایلینوی ۱۳
دانشگاه واشینگتن در سنلوئیس میسوری ۱۴
دانشگاه کرنل نیویورک ۱۵
رتبهبندی نشریه تایمز
نشریه تایمز هر ساله فهرستی از برترین دانشگاههای جهان ارائه میدهد که وضعیت دانشگاههای آمریکا (سال ۲۰۱۷) در آن به شرح زیر است:
رتبه دانشگاههای آمریکا
دانشگاه ایالت رتبه کلی
در سال ۲۰۱۷
دانشگاه هاروارد ماساچوست ۱
دانشگاه کلمبیا نیویورک ۲
دانشگاه استنفورد کالیفرنیا ۳
دانشگاه ام آی تی ماساچوست ۴
دانشگاه پرینستون نیوجرسی ۵
دانشگاه کرنل کرنل ۶
دانشگاه ییل کانکتیکت ۷
دانشگاه شیکاگو ایلینوی ۸
دانشگاه پنسیلوانیا پنسیلوانیا ۹
دانشگاه کلمبیا نیویورک ۱۰
رتبهبندی Washington Monthly
رتبهبندی نشریه Washington Monthly
دانشگاه ایالت رتبه کلی
در سال ۲۰۱۲
دانشگاه هاروارد ماساچوست ۱
دانشگاه ییل کنتیکت ۲
دانشگاه کلتک کالیفرنیا ۳
دانشگاه استنفورد کالیفرنیا ۴
دانشگاه تگزاس A&M تگزاس ۵
دانشگاه ایالتی کارولینای جنوبی کارولینای جنوبی ۶
دانشگاه پنسیلوانیا پنسیلوانیا ۷
دانشگاه ویرجینیا ویرجینیا ۸
دانشگاه تگزاس در آستین تگزاس ۹
دانشگاه کالیفرنیا در دیویس کالیفرنیا ۱۰
رتبهبندی MUP
رتبهبندی پژوهشی مرکز سنجش عملکرد پژوهشی دانشگاههای آمریکا (به انگلیسی: The Center for Measuring University Performance) در سال ۲۰۱۲:
دانشگاه ایالت رتبه کلی
در سال ۲۰۰۹
دانشگاه کلمبیا ایالت نیویورک ۱
ام آی تی ماساچوست ۱
دانشگاه استنفورد کالیفرنیا ۱
دانشگاه هاروارد ماساچوست ۴
دانشگاه پنسیلوانیا پنسیلوانیا ۴
دانشگاه ویرجینیا ویرجینیا ۴
دانشگاه دوک کارولینای شمالی ۴
دانشگاه ییل کانتیکت ۸
دانشگاه جورج تاون واشینگتن ۸
دانشگاه کلتک کالیفرنیا ۸
دانشگاه براون نیوهمپشایر ۸
یو سی ال ای کالیفرنیا ۸
رتبهبندی FSPI
رتبهبندی شاخص تولید اساتید هیئت علمی (به انگلیسی: Faculty Scholarly Productivity Index) در سال ۲۰۰۷
وبومتریک
رتبهبندی وبومتریک دانشگاههای دنیا توسط آزمایشگاه سایبرمتریک (CINDOC) -واحدی از انجمن ملی تحقیقات اسپانیا (CSIC)- تهیه شدهاست. این رتبهبندی بیش از ۴۰۰۰ دانشگاه دنیا را بر اساس اطلاعات مبتنی بر وب آنها تحلیل کردهاست.
رتبهبندی وبومتریک متشکل از یک پایگاه داده شامل ۱۵٬۰۰۰ دانشگاه و بیش از ۵٬۰۰۰ مرکز تحقیقاتی است. ۴٬۰۰۰ دانشگاه اول در رتبهبندی مشخص شدهاست، و دانشگاههای دیگر نیز در رنبهبندیهای محلی و جزئیتر آمدهاست. موسسات آموزش عالی و مراکز تحقیقاتی کشورهای در حال توسعه در این روش رتبهبندی، با قرار دادن دستاوردهای علمی خود بر روی اینترنت میتوانند وضعیت بهتری پیدا کنند چرا که ممکن است نسبت به دانشگاههای تراز اول دنیا بسیار فاصله داشته باشند اما با این روش میتوانند وضعیت خود را بهتر نمایان کنند.
این رتبهبندی اولین بار در سال ۲۰۰۴ انجام شد و بر اساس شاخصی مرکب از چندین پارامتر تهیه شد. این پارامترها عبارتند از حجم اطلاعات موجود بر روی وب، قابلیت دسترسی و نسبت اطلاعات منتشر شده در وب به میزان لینکهای برگشتی خارجی آن است. این رتبهبندی هر ساله در دیماه و تیرماه بروز میشود و یک مقیاس وبی برای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی فراهم میآورد. این رتبهبندی میزان فعالیت علمی وبگاههای آموزشی را به صورت دورهای نشان میدهد.
شاخصهای وبومتریک به این دلیل به وجود آمدهاند که میزان توجه موسسات را به نشر اینترنتی نشان دهد؛ بنابراین دانشگاههای با کیفیت آموزشی بالا ممکن است به دلیل عدم تمایل به سیاستهای انتشار اینترنتی، در این نوع رتبهبندی رتبهٔ مورد انتظار خود را بدست نیاورند.
دانشگاه کشور رتبه کلی جهانی
در سال ۲۰۱۰
دانشگاه هاروارد ماساچوست ۱
ام آی تی ماساچوست ۲
دانشگاه استنفورد کالیفرنیا ۳
دانشگاه ییل کالیفرنیا ۴
دانشگاه کرنل ایالت نیویورک ۵
دانشگاه براون نیوهمپشایر ۶
دانشگاه نیویورک مینهسوتا ۷
دانشگاه پرینستون نیوجرسی ۸
دانشگاه ویرجینیا ویرجینیا ۹
دانشگاه تگزاس در آستین تگزاس ۱۰
فاکتور جِی
یکی از روشهای رتبهبندی دانشگاهها بر اساس وبومتریک، روش فاکتور جی (به انگلیسی: G-factor) است که تعداد پیوندهای وبسایت یک دانشگاه را در میان وبسایت دیگر دانشگاهها محاسبه میکند. فاکتور جی در واقع میزان محبوبیت و اهمیت وبسایت یک دانشگاه خاص را در میان وبسایتهای دانشگاههای دیگر نشان میدهد؛ بنابراین فاکتور جی حالتی از گستردگی و میزان نفوذ یک دانشگاه براساس وبسایت آن است.
دانشگاه ایالت رتبه کلی
در سال ۲۰۱۲
ام آی تی ماساچوست ۱
دانشگاه هاروارد ماساچوست ۲
دانشگاه ییل کالیفرنیا ۳
دانشگاه استنفورد کالیفرنیا ۴
دانشگاه پرینستون نیوجرزی ۵
دانشگاه پنسیلوانیا پنسیلوانیا ۶
دانشگاه ویرجینیا ویرجینیا ۷
دانشگاه ایلینوی در اوربانا شامپاین ایلینوی ۸
دانشگاه کارنگی ملون پنسیلوانیا ۹
دانشگاه راتگرز نیوجرزی ۱۰
رتبهبندی عملکرد مقالات علمی
رتبهبندی عملکرد مقالات علمی دانشگاهها یک رتبهبندی بر اساس روش کتابسنجی است که توسط انجمن ارزیابی و ارتقادهی آموزش عالی تایوان صورت گرفتهاست. در این روش، ۹ شاخص در نظر گرفته شدهاست که عبارتند از: مقالات ۱۱ سال اخیر، مقالات کنونی، ارجاعات به کتب و مقالات در ۱۱ سال اخیر، ارجاعات به کتب و مقالات در حال حاضر، شاخص H، میزان مورد مرجع قرار گرفتن مقالات، مقالات چاپ شده در مجلات با ضریب تأثیرگذاری بالا و برتری حوزههای فعالیت. این نوع رتبهبندی با توجه به این ۹ شاخص نشاندهندهٔ سه معیار کارکرد مقالات علمی است: بهرهوری تحقیقات، میزان تأثیرگذاری تحقیقات و برتری تحقیقات. در این پروژه با کمک روش کتابسنجی کارکرد مقالات علمی ۵۰۰ دانشگاه برتر دنیا تحلیل و رتبهبندی شدهاست.
دانشگاه ایالت رتبه کلی
در سال ۲۰۱۰
دانشگاه هاروارد ماساچوست ۱
دانشگاه جانز هاپکینز مریلند ۲
دانشگاه استنفورد کالیفرنیا ۳
دانشگاه ییل کنتیکت ۴
دانشگاه کلتک کالیفرنیا ۵
دانشگاه میشیگان میشیگان ۶
ام آی تی ماساچوست ۷
دانشگاه کالیفرنیا در برکلی کالیفرنیا ۸
دانشگاه پنسیلوانیا پنسیلوانیا ۹
دانشگاه کلمبیا نیویورک ۱۰
رتبهبندی کیپلینگر
رتبهبندی کیپلینگر توسط نشریه مالیهٔ کیپلینگر هر ساله از میان ۵۰۰ دانشگاه برتر آمریکا، و با در نظر گرفتن چندین شاخص، همانند نسبت تعداد استاد به دانشجو، خرج تحصیلی دانشجویان، تعداد بورسهای موجودی، بدهی دانشجویان پس ار فارغالتحصیلی، و پارامترهای دیگر، دانشگاههای عمومی برتر آمریکا را (در مقطع کارشناسی) تحلیل و رتبهبندی میکند.
دانشگاه ایالت رتبه کلی
در سال ۲۰۰۹
دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل کارولینای شمالی ۱
دانشگاه فلوریدا فلوریدا ۲
دانشگاه ویرجینیا ویرجینیا ۳
دانشگاه ویلیام اند ماری ویرجینیا ۴
دانشگاه ایالتی نیویورک در بینگهمتون ایالت نیویورک ۵
دانشگاه جورجیا جورجیا ۶
دانشگاه واشینگتن ایالت واشینگتن ۷
دانشگاه مریلند در کالج پارک مریلند ۸
دانشگاه ایالتی نیویورک – شعبهٔ گنیسیو ایالت نیویورک ۹
دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی کارولینای شمالی ۱۰
رتبهبندی پارتی پلیبوی
رتبهبندی پلیبوی توسط نشریه پلیبوی هر ساله با در نظر گرفتن چندین شاخص در رابطه با محیط مسرت بخش به صورت کل و فعالیتهای تفریحی دانشجویان، دانشگاههای آمریکا را رتبهبندی میکند.
دانشگاه ایالت رتبه کلی
در سال ۲۰۱۰
دانشگاه تگزاس در آستین تگزاس ۱
دانشگاه ویرجینیای غربی ویرجینیای غربی ۲
دانشگاه ویسکانسین-مدیسون ویسکانسین ۳
دانشگاه میامی فلوریدا ۴
دانشگاه کارولینای شرقی کارولینای شمالی ۵
دانشگاه ایالتی آریزونا آریزونا ۶
کالج رالینز فلوریدا ۷
دانشگاه کالیفرنیا، سنتا باربارا کالیفرنیا ۸
دانشگاه ایالتی پلیموت نیوهمپشر ۹
دانشگاه آیووا آیووا ۱۰
رتبهبندی نشریه فوربز
رتبهبندی فوربز توسط نشریه فوربز با در نظر گرفتن چندین شاخص در رابطه با کیفیت کلی وضع آموزشی، دانشگاههای آمریکا را رتبهبندی کرده.
دانشگاه ایالت رتبه کلی
در سال ۲۰۰۹
آکادمی نظامی وستپوینت نیویورک ۱
دانشگاه پرینستون نیوجرزی ۲
کلتک کالیفرنیا ۳
کالج ویلیامز ماساچوست ۴
دانشگاه هاروارد ماساچوست ۵
کالج ولزلی ماساچوست ۶
آکادمی نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا کلرادو ۷
کالج امهرست ماساچوست ۸
دانشگاه ییل کنتیکت ۹
دانشگاه استنفورد کالیفرنیا ۱۰.

کار در آمریکا
قتصاد آمريکا چگونه کار ميکند؟
کار در آمریکا: نقش کارگر
نیروی کار آمریکا در طول تکامل این کشور از جامعه ای کشاورزی به کشوری مدرن و صنعتی تغییرات بسیار اساسی ای کرده است.
ایالات متحده تا اواخر قرن 19 کشوری عمدتا کشاورزی بود. کارگران غیر ماهر در اقتصاد ایالات متحده دستمزدهایی ناچیزی که تنها نیمی از دستمزد پرداخت شده به صنعتگران ماهر، استادکاران، و مکانیک ها بود دریافت می کردند. تقریبا 40 درصد از کارگران را کارگران کم مزد یا خیاط های کارخانه های لباس تشکیل می داد که معمولا در شرایطی سخت به زندگی خود ادامه می دادند. با زیاد شدن تعداد کارخانه ها، این بچه ها، زن ها، و مهاجرین فقیر بودند که معمولا برای کار کردن با دستگاه ها استخدام می شدند.
اواخر سده 19 و اوایل سده 20 رشد صنعتی چشمگیری را به دنبال داشت. بسیاری از مردم آمریکا مزارع و شهرهای کوچک را برای کار در کارخانه هایی که برای تولید انبوه سازماندهی شده و متکی به کارگران نسبتا غیر ماهر بوده و دستمزدهای ناچیز پرداخت می کردند ترک گفتند. در چنین شرایطی بود که اتحادیه های کارگری به تدریج قدرت پیدا کردند. آنها سرانجام در محیط های کاری کارگران بهبودهای چشمگیری ایجاد کردند. آنها همچنین موجب تغییر سیاست های کشور آمریکا شدند؛ اتحادیه های کارگری که در اغلب موارد با حزب دموکرات همسو بودند، رای دهندگان کلیدی بسیاری از قوانین اجتماعی که از زمان معامله جدید (1) رئیس جمهور فرانکلین دی روزولت (2) در دهه 1930 تا دولت های کندی (3) و جانسون (4) در دهه 1960 به تصویب رسید را تشکیل می دادند.
با وجود اینکه کار سازمان یافته تا به امروز هنوز نیروی سیاسی و اقتصادی مهمی به شمار می رود، نفوذ آن به میزان چشمگیری کاهش یافته. تولید اهمیت خود را نسبتا از دست داده و بخش خدمات رشد کرده است. امروز بخش فزاینده ای از نیروی کار آمریکا صاحب مشاغل اداری است تا مشاغل کارگاهی و غیر ماهر. اما در عین حال، صنایع جدیدتر به دنبال نیروی کار بسیار ماهری می گردد که بتواند خود را با تغییرات دائم در رشته کامپیوترها و فن آوری های جدید وفق دهد. تاکید در حال رشد بر سفارشی سازی و نیاز به تغییرات پی در پی در محصولات به منظور پاسخگویی به تقاضای بازار برخی کارفرمایان را بر آن داشته تا از سلسله مراتب افراط آمیز کاسته و در عوض به تیم های کارگران خود فرمان میان رشته ای تکیه کنند.
کار سازمان یافته که ریشه در صنایعی همچون فولاد و ماشین آلات سنگین دارد، در پاسخگویی به این تغییرات دچار مشکل بوده. کار اتحادیه ها از بعد از جنگ جهانی دوم رونق گرفت اما با کاهش تعداد کارگرهای استخدام شده در صنایع تولیدی سنتی، تعداد اعضای اتحادیه ها نیز کاهش یافت. کارفرمایان در رویارویی با چالش های روز افزون رقبای خارجی کم درآمد، به دنبال سیاست های استخدامی انعطاف پذیرتری هستند تا از کارکنان موقت یا پاره وقت استفاده بیشتری کرده و بر برنامه های حقوق و مزایا که به منظور ایجاد روابط بلند مدت با کارکنان طراحی شده اند تاکید نشود. آنها همچنین با حرکت های انجام شده در جهت سازماندهی اتحادیه ها و اعتصاب ها با تهاجم بیشتری مبارزه کرده اند. سیاستمداران که زمانی میل به مقاومت در برابر قدرت اتحادیه ها نداشتند امروز قوانینی به تصویب رسانده اند که پایگاه اتحادیه ها را بیش از این تضعیف کند. در همین حال، بسیاری از کارگران ماهر جوان تر اتحادیه ها را رویداد تاریخی ای می دانند که استقلال آنها را محدود می سازد. تنها در بخش هایی که عمدتا به صورت انحصاری عمل می کنند – مانند مدارس دولتی و عمومی – است که اتحادیه ها ترقی داشته اند.
علی رغم تمام قدرت از دست رفته اتحادیه ها، کارکنان ماهر در صنایع موفق اخیرا از تغییرات به وجود آمده در محیط های کار خود بهره های فراوان برده اند. اما کارگران غیر ماهر در صنایع سنتی تر معمولا با مشکل روبرو هستند. دهه های 80 و 90 میلادی شاهد به وجود آمدن شکاف در حال گسترشی میان دستمزد کارگران ماهر و غیر ماهر بود. با وجود اینکه کارگران آمریکایی در اواخر دهه 90 دهه پر رونقی که مولود رشد اقتصادی قوی و نرخ بیکاری پایین بود را پشت سر می گذاشتند، بسیاری از آنها با بی اطمینانی به آینده می نگریستند.
استانداردهای کار در کشور آمریکا
اقتصاددانان بخشی از موفقیت اقتصادی آمریکا را به انعطاف پذیری بازار کار این کشور نسبت می دهند. به کارفرمایان می گویند توان رقابتی آنها تا حدودی وابسته به داشتن آزادی برای استخدام و خاتمه خدمت دادن همگام با تغییرات بازار است. در عین حال، کارگران آمریکایی خود به طور عرفی متحرک هستند؛ بسیاری از آنها تغییر شغل را وسیله ای برای بهبود زندگی خود می بینند. اما از سوی دیگر، کارفرمایان نیز می دانند که امنیت کاری از مهم ترین اهداف اقتصادی کارگران است و اینکه کارگران بسیار ثمربخش تر خواهند بود اگر باور کنند که مشاغل آنها فرصت های پیشرفت بلند مدت در اختیار آنها می گذارد.
تاریخ کار آمریکا همواره شاهد تنش در میان این دو ارزش بوده – انعطاف پذیری و تعهد بلند مدت. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که تاکید کارفرمایان بر انعطاف پذیری از اواسط دهه 80 میلادی بیشتر شده. شاید رابطه میان کارفرمایان و کارکنان به این دلیل ضعیف شده باشد. با این حال هنوز مجموعه وسیعی از قوانین ایالتی و فدرال از حقوق کارگران دفاع می کنند. بعضی از مهم ترین قوانین کار فدرال به شرح زیر است.
· قانون استانداردهای عادلانه کار (5) مصوب 1938 حداقل دستمزد و حداکثر ساعات کار را تنظیم، و همچنین مقرراتی برای پرداخت اضافه کاری و استانداردهایی برای جلوگیری از سوء استفاده از کار کودکان تعیین می کند. این قانون در 1963 اصلاح شد تا از هرگونه تبعیض در تعیین دستمزد زن ها جلوگیری به عمل آید. کنگره حداقل دستمزد را مرتبا تعدیل می کند، اگرچه این مسئله معمولا از لحاظ سیاسی بحث انگیز است. بااینکه حداقل دستمزد در 1999، 5.15 دلار بود، تقاضای برای کارگر در آن زمان تا حدی رشد کرد که بسیاری از کارفرمایان – حتی آنهایی که کارگران غیر ماهر استخدام می کردند – دستمزدهای بالاتر از حداقل می پرداختند. برخی از ایالت ها حداقل دستمزدهای بیشتری دارند.
· قانون حقوق مدنی (6) مصوب 1964 می گوید کارفرمایان اجازه ندارند در امور استخدامی بر مبنای نژاد، جنسیت، دین، و ملیت اصلی تبعیض قائل شوند (این قانون اعمال تبعیض را همچنین در رای دادن و تامین مسکن ممنوع می سازد).
· قانون سن و تبعیض در استخدام (7) مصوب 1967 از کارگران مسن تر در برابر تبعیض شغلی دفاع می کند.
· قانون بهداشت و ایمنی کار (8) مصوب 1971 کارفرمایان را ملزم به حفظ شرایط امن در محیط کار می نماید. به موجب این قانون، اداره بهداشت و ایمنی کار (9) اقدام به ایجاد استانداردهای مناسب برای محیط های کار، و بازرسی و کنترل اعمال و رعایت این استانداردها، و صدور احضاریه و جریمه برای متخلفین می نماید.
· قانون امنیت درآمد بازنشستگی کارمندان (10) استانداردهایی برای برنامه بازنشستگی کسب و کارها و سازمان های غیر دولتی تعیین می کند. این قانون در 1974 به تصویب رسید.
· قانون مرخصی خانوادگی و استعلاجی (11) مصوب 1993 متضمن مرخصی بدون حقوق برای زایمان، پذیرفتن فرزند، یا نگه داری از اقوام سخت بیمار است.
· قانون آمریکایی های معلول (12) که در 1993 به تصویب رسید حقوق شغلی افراد معلول را تضمین می کند.
حقوق بازنشستگی و بیمه بیکاری
در ایالات متحده، کارفرمایان نقش کلیدی ای در کمک به کارگران برای پس انداز بازنشستگی دارند. چیزی در حدود نیمی از افراد زیر استخدام بخش خصوصی و اغلب کارمندان دولت تحت پوشش نوعی برنامه بازنشستگی هستند. کارفرمایان ملزم به تامین بودجه برنامه های بازنشستگی نیستند اما دولت با در نظر گرفتن کاهش های مالیاتی سخاوتمندانه ای، آنها را تشویق به این کار می کند.
آژانس جمع آوری مالیات دولت فدرال، اداره مالیات بر درآمد (13)، اغلب مقررات مربوط به برنامه های بازنشستگی را تعیین کرده و وزارت کار برنامه هایی برای جلوگیری از سوء استفاده تنظیم می نماید. آژانس دولتی دیگری، شرکت تضمین مزایای بازنشستگی (14)، متضمن مزایای بازنشستگان تحت پوشش بیمه های بازنشستگی خصوصی سنتی است؛ مجموعه قوانینی که در طول دهه 80 و 90 به تصویب رسید حق بیمه ها را افزایش داد و با سختگیری بیشتری کارفرمایان را ملزم به حفظ سلامت مالی برنامه های بازنشستگی خود نمود.
ماهیت برنامه های بازنشستگی ای که بودجه آنها از سوی کارفرمایان تامین می شود در طول 30 سال پایانی قرن بیستم به شدت دگرگون شد. بسیاری از کارفرمایان – بخصوص کارفرمایان کوچک تر – برنامه های سنتی “مزایای تعریف شده” که متضمن پرداخت مبلغ ماهانه ای به بازنشستگان بر اساس سنوات خدمت و آخرین حقوق آنها بود را متوقف کردند. در عوض، کارفرمایان به طور فزاینده ای در حال اجرای برنامه های “معاضدت تعریف شده” هستند. در برنامه های معاضدت تعریف شده، کارفرما مسئولیتی در قبال نحوه سرمایه گذاری وجوه بازنشستگی نداشته و متضمن پرداخت مزایای خاصی نیست. در عوض، پس انداز بازنشستگی در اختیار خود کارکنان قرار داشته (بسیاری از کارفرمایان، اگرچه الزامی نداشته، اما معاضدت می کنند) و آنها می توانند پس انداز خود را حفظ کنند حتی اگر هر چند سال یک بار شغل خود را عوض کنند. پس میزان پولی که کارکنان در دوران بازنشستگی خواهند داشت بسته به میزان معاضدت کارفرما و موفقیت کارکنان در سرمایه گذاری این وجوه است.
تعداد برنامه های مزایای تعریف شده در بخش خصوصی از 170.000 در 1965 به 53.000 در 1997 کاهش یافت و این در حالی است که تعداد برنامه های معاضدت های تعریف شده در همین مدت از 461.000 به 647.000 رشد کرد – تغییری که بسیاری معتقدند انعکاس دهنده محیط کاری است که احتمال کمتری برای به وجود آمدن روابط بلند مدت میان کارفرمایان و کارکنان در آن وجود دارد.
دولت فدرال چندین نوع برنامه بازنشستگی برای کارمندان خود، از جمله نظامیان، کارمندان دولت، و همچنین معلولین جنگی دارد. اما مهم ترین سیستم بازنشستگی دولت برنامه تامین اجتماعی (15) است که به افراد شاغلی که در سن 65 سالگی یا بیشتر بازنشسته می شوند مستمری کامل پرداخته، و به آنهایی که بین سنین 62 و 65 بازنشسته می شوند مستمری کمتری می پردازد. اگرچه اداره تامین اجتماعی (16) که آژانسی دولتی است متولی این برنامه است، اما وجوه آن از مالیات بر درآمد اخذ شده از کارفرمایان و حقوق بگیران تامین می شود. در حالی که تامین اجتماعی “بلاگردان” با ارزشی برای بازنشستگان است، اغلب مستمری بگیران به زودی درمی یابند که این مبلغ تنها بخشی از هزینه آنها را در هنگام بیکاری پوشش می دهد. علاوه بر این، با توجه به اینکه خیل عظیم افرادی که در دوران ازدیاد زاد و ولد پس از خاتمه جنگ جهانی دوم در ابتدای قرن 21 بازنشسته خواهند شد، سیاستمداران در دهه 90 از این نگران شدند که دولت نخواهد توانست تمامی تعهدات تامین اجتماعی خود را بدون کاهش مستمری ها یا افزایش مالیات بر درآمدها پرداخت کند. به اعتقاد بسیاری از آمریکایی ها، تضمین سلامتی مالی تامین اجتماعی یکی از مهم ترین مسائل سیاست داخلی در آغاز قرن حاضر بود.
بسیاری از مردم – معمولا افرادی که دارای مشاغل آزاد هستند، افرادی که کارفرمایان آنها برنامه بازنشستگی ندارند، و آنهایی که معتقدند که برنامه های بازنشستگی آنها در حد مطلوب نیست – می توانند بخشی از درآمد خود را در حساب های مخصوص با امتیازات مالیاتی با نام حساب های بازنشستگی فردی (17) و برنامه های کیو (18) شناخته می شوند پس انداز کنند.
بر خلاف تامین اجتماعی، بیمه بیکاری که آن هم به موجب قانون تامین اجتماعی (19) مصوب 1935 برقرار شد، به عنوان سیستمی فدرال-ایالتی سازماندهی شده و درآمد اولیه افراد بیکار را تامین می نماید. دستمزد بگیرانی که به خدمت آنها خاتمه داده می شود یا به هر حال به صورت غیر دواطلبانه بیکار می شوند (بنا به دلایل غیر از تخلف) برای مدت معینی بخشی از درآمد خود را به عنوان جایگزین دریافت می نمایند.
اگرچه هر کدام از ایالت ها برنامه های خاص خود را دارند، اما در عین حال باید از مقررات فدرال هم پیروی کنند. مبلغ و مدت زمان پرداخت حق بیکاری هفتگی بر اساس دستمزدهای قبلی فرد و سابقه کار او تعیین می شود. کارفرمایان مالیات های خود را بر مبنای سوابق پرداخت مستمری و بیکاری نیروی کار خود به صندوق مخصوصی واریز می کنند. دولت فدرال نیز مالیات بیمه بیکاری خود را از کارفرمایان دریافت می کند. ایالت ها امید دارند که وجوه اضافی ای که در طول دوران رونق اقتصادی جمع می شود آنها را در دوران رکود یاری دهد، اما در صورت نیاز به وجوه بیشتر می توانند یا از دولت فدرال قرض بگیرند و یا مالیات ها را افزایش دهند. ایالت ها باید در دورانی که نرخ بیکاری تا سطح خاصی بالا می رود، مدت پرداخت مستمری ها را افزایش دهند. دولت فدرال نیز می تواند در هنگام رکود اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری مدت زمان پرداخت مستمری ها را تمدید و این مستمری ها را یا از محل درآمدهای عمومی فدرال یا دریافت مالیات های مخصوص از کارفرمایان پرداخت نماید. تمدید پرداخت مستمری به افراد بیکار غالبا به یک مسئله سیاسی تبدیل می شود چون مخارج دولت فدرال را افزایش داده و می تواند به افزایش مالیات ها منجر شود.
سال های ابتدایی نهضت کارگری
بسیاری از قوانین و برنامه هایی که پیگیر بهبود شرایط زندگی نیروی کار آمریکا هستند در طول چندین دهه و از ابتدای دهه 30 میلادی و همان زمانی که نهضت کارگری آمریکا نفوذ سیاسی پابرجا ای به دست آورد وضع شدند. اما این به آسانی به دست نیامد؛ نهضت کارگری تنها پس از یک قرن و نیم مبارزه توانست جای خود را در اقتصاد آمریکا پیدا کند.
بر خلاف گروه های کارگری در برخی کشورهای دیگر، اتحادیه های کارگری ایالات متحده خواهان کار در سیستم موجود اقتصاد آزاد بودند – استراتژی ای که سوسیالیست ها را به ناامیدی کشاند. خبری از نظام فئودالیسم در تاریخ ایالات متحده نبود و تعداد اندکی از کارگران کشور احساس می کردند که درگیر یک مبارزه طبقاتی هستند. در عوض، اغلب کارگران معتقد بودند که به دنبال همان حق پیشرفتی هستند که دیگران از آن بهره می برند. عامل دیگری که به کاهش اختلافات طبقاتی کمک کرد این بود که کارگران ایالات متحده – دست کم کارگران مرد سفید پوست – قبل از کارگران دیگر کشورها حق رای داشتند.
از آنجایی که نهضت کارگری در روزهای ابتدایی خود تا حد زیادی صنعتی بود، اتحادیه ها قادر به جذب اعضای محدودی بودند. اولین سازمان کارگری ملی مهم شوالیه های کار (20) نام داشت که در میان برش کاران صنایع پوشاک در 1869 در شهر فیلادلفیا ایالت پنسیلوانیا با هدف سازماندهی تمامی کارگران به منظور رفاه حال آنها تاسیس شد. تا 1886، شوالیه ها چیزی در حدود 700.000 عضو داشتند که شامل سیاه پوستان، زنان، دستمزد بگیران، تجار، و کشاورزان می شد. اما با این حال، منافع این گروه ها در برخی از موارد در تضاد بود و در نتیجه کارگران خود را با این نهضت یکی نمی دیدند. شوالیه ها در اعتصاب اول خود علیه خط آهن های متعلق به جی گولد (21)، میلیونر آمریکایی در اواسط دهه 1880 پیروز شدند اما در اعتصاب دوم در سال 1886 باختند. تعداد اعضا به سرعت افت کرد.
در 1881، ساموئل گامپرز (22)، مهاجری هلندی که به تولید سیگار برگ اشتغال داشت و دیگر استادکاران فدراسیونی از اتحادیه های صنفی سازمان دادند که پنج سال بعد تبدیل به فدراسیون کارگران آمریکا [و کانادا] (ای اف ال) (23) شد. اعضای آن فقط از دستمزد بگیران تشکیل می شد که بر مبنای خط کاری شان سازماندهی می شدند. گامپرز اولین رئیس آن بود. او استراتژی عملی ای برای پیگیری دستمزدهای بالاتر و شرایط کاری بهتر بود – اولویت هایی که تمامی نهضت اتحادیه ها بعدها به آن توجه کردند.
فدراسیون کار آمریکا با مخالفت سرسخت کارفرمایان روبرو شد. مدیریت ترجیح می داد که مسئله دستمزد و دیگر مسائل را با هر کارگر به صورت فردی حل کنند و در اغلب موارد کارگرانی که موافق اتحادیه ها بودند را یا اخراج کرده و یا در لیست سیاه قرار می دادند (با شرکت های دیگر توافق می کردند که استخدام نشوند). در برخی موارد کارفرمایان با کارگران قراردادهایی به نام قراردادهای سگ زرد (24) امضا می کردند که کارگران را از پیوستن به اتحادیه های کارگری منع می کرد. از 1880 تا 1932، دولت و دادگاه ها عموما یا از مدیدریت ها حمایت می کردند، یا در بهترین حالت بی طرف بودند. دولت در اغلب موارد نیروهای نظامی فدرال را به نام حفظ نظم عمومی برای مغلوب کردن اعتصاب ها به خدمت می گرفت. اعتصاب های خشونت بار این دوره و اختلافات اتحادیه ها با کارگرانی که مدیریت استخدام می کرد به مرگ افراد زیادی انجامید.
نهضت کارگری در سال 1905 و با رای دیوان عالی کشور مبنی بر اینکه دولت حق محدود کردن ساعات کار کارگران را ندارد (دادگاه می گفت چنین مقرراتی حق کارگران برای پیدا کردن کار را محدود می کرد) آسیب دید. اصل “کارگاه باز” (25) که از حق نپیوستن کارگران به اتحادیه ها دفاع می کرد نیز موجب بروز اختلافات زیادی شد.
تعداد اعضای فدراسیون کارگران آمریکا در زمان پایان جنگ جهانی اول چیزی در حدود 5 میلیون بود. اما دهه 20 برای اتحادیه ها سال های خوبی نبود. زمانه خوب بود، کار فراوان بود، و دستمزدها هم در حال افزایش بود. کارگران بدون حضور اتحادیه های کارگری احساس امنیت می کردند و ادعاهای مدیریت مبنی بر اینکه سیاست های سخاوتمندانه آنها جایگزین خوبی برای اتحادیه گرایی هستند را اکثرا می پذیرفتند. اما سال های خوش با آغاز رکود اقتصادی در 1929 به پایان رسید.
رکود اقتصادی و پیروزی های بعد از جنگ آمریکا
رکود اقتصادی دهه 30 دیدگاه آمریکایی ها نسبت به اتحادیه های کارگری را به کلی دگرگون ساخت. اگرچه تعداد اعضای فدراسیون کارگری آمریکا در دوران بیکاری های گسترده به زیر سه میلیون رسید، اما مشکلات شدید اقتصادی موجب همدردی با کارگران شد. در اوج رکود اقتصادی، چیزی در حدود یک سوم نیروی کار آمریکا بیکار بود؛ رقمی سرسام آور برای کشوری که در دهه قبل از اشتغال کامل برخوردار بود. با انتخاب فرانکلین دی روزولت به عنوان رئیس جمهور در 1932، دولت – و تدریجا دادگاه ها – از موضع مساعد تری به اظهارات و خواسته های کارگران گوش می داد. در 1932، کنگره قانون نوریس-لاگاردیا (26) که قراردادهای سگ زرد را غیر قابل اجرا می کرد و یکی از پنج قانون حامی کارگر بود را به تصویب رساند. قانون همچنین قدرت دادگاه های فدرال در متوقف ساختن اعتصاب ها و دیگر اقدامات اینچنینی را محدود ساخت.
وقتی روزولت به ریاست جمهوری رسید، به دنبال تصویب قوانین مهمی رفت که در جهت اهداف کارگران بود. یکی از اینها، قانون روابط ملی کار (27) مصوب 1935 (که با نام قانون واگنر (28) هم شناخته می شود) به کارگران حق پیوستن به اتحادیه ها و حق چانه زنی جمعی از طریق نمایندگان اتحادیه ها را اعطا کرد. این قانون موجب تشکیل شورای روابط ملی کار (29) شد که هم تخلفات کارفرمایان را مجازات می کرد، و هم مسئول برگزاری انتخابات در هنگام تشکیل اتحادیه ای به دست کارگران بود. این شورا همچنین می تواند کارفرمایان را مجبور به پرداخت مستمری به کارکنانی کند که برای انجام فعالیت های اتحادیه ای اخراج می شوند.
در سایه چنین حمایتی، تعداد اعضای اتحادیه های کارگری تا سال 1940 تقریبا به نه میلیون رسید. اما این رشد چشمگیر در تعداد اعضا بدون تحمل رنج به دست نیامد. در 1935، هشت اتحادیه درون فدراسیون کارگری آمریکا کمیته سازماندهی صنعتی (سی آی او) (30) را تشکیل دادند تا کارگران شاغل در صنایع تولید انبوهی مانند خودرو سازی و فولاد را سازماندهی نماید. حامیان آن در نظر داشتند تمامی کارگران هر شرکت را – چه ماهر و چه غیر ماهر – به طور یکجا سازماندهی کنند. اتحادیه های کارگران هنرهای دستی که فدراسیون کارگری آمریکا را تحت کنترل خود داشت با تلاش های انجام شده در جهت عضویت کارگران غیر ماهر و نیمه ماهر به مخالف برخواست با این ترجیح که کارگران در تمامی صنایع بر مبنای مهارت هایشان سازماندهی شوند. اما توان مهاجم کمیته سازماندهی صنعتی موفق به آوردن بسیاری از کارخانه ها به اتحادیه ها شد. در 1938، فدراسیون کارگری آمریکا اتحادیه هایی که کمیته سازماندهی صنعتی را تشکیل داده بودند را اخراج کردند. اما کمیته سازماندهی صنعتی با استفاده از نامی جدید به سرعت فدراسیونی برای خود تشکیل داد که کنگره سازمان های صنعتی (31) نام گرفت و رقیب جدی فدراسیون کارگری آمریکا شد.
پس از اینکه ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم شد، رهبران کلیدی کارگری قول دادند که تولید صنایع دفاعی کشور را با اعتصاب های کارگری مختل نکنند. دولت نیز کنترل هایی روی دستمزدها اعمال کرد و افزایش دستمزدها را به تاخیر انداخت. اما مزایای جانبی کارگران به طور چشمگیری بهبود یافت – بخصوص در بیمه درمانی. تعداد اعضای اتحادیه ها به شدت افزایش یافت.
با پایان جنگ جهانی دوم در 1945، عمر قول اتحادیه ها برای اعتصاب نکردن هم به سر رسید و تقاضاهای سرکوب شده افزایش دستمزد یکباره منفجر شد. در بسیاری از صنایع اعتصاب شد و تعداد توقف کار در 1946 به اوج خود رسید. عموم مردم در برابر این اختلالات و آنچه قدرت بیش از حد اتحادیه ها تحت قانون واگنر نامیده می شد واکنش های شدیدی نشان دادند. در 1947، کنگره علی رغم وتوی رئیس جمهور وقت، هری ترومن (32)، قانون روابط کارگر و مدیریت که بیشتر به نام قانون تفت-هارتلی (33) شناخته می شود را به تصویب رساند. این قانون استانداردهای رفتاری برای اتحادیه ها و همچنین کارفرمایان تجویز می کرد. “کارگاه های بسته” که کارگران را قبل از آغاز به کار ملزم به عضویت در اتحادیه می کردند را ممنوع ساخت؛ به کارفرمایان اجازه داد تا برای زیان های وارده در دوران اعتصاب از اتحادیه ها شکایت کند؛ اتحادیه ها را ملزم کرد تا دوره 60 روزه ای را قبل از اعتصاب برای “آرام شدن” تحمل کنند؛ و مقررات ویژه دیگری برای تعیین نحوه برخورد با اعتصاب هایی که امنیت و سلامتی کشور را به خطر می انداخت وضع کرد. قانون تفت-هارتلی همچنین اتحادیه ها را ملزم کرد که اسناد مالی خود را به مقامات مربوطه نشان بدهند. در پاسخ به این ضربه، فدراسیون کارگری آمریکا و کمیته سازماندهی صنعتی به اختلافات خود پایان داده و عاقبت در 1955 در هم ادغام شدند تا ای اف ال-سی آی تشکیل شود. جرج مینی (34) که رئیس فدراسیون کارگری آمریکا بود ریاست این سازمان نوپا را بر عهده گرفت.
اتحادیه های کارگری در 1962، با صدور حکم رئیس جمهور جان اف کندی (35) که به کارمندان فدرال حق سازماندهی و چانه زنی گروهی می داد (اما نه حق اعتصاب) قدرت جدیدی پیدا کردند. ایالت ها قوانین مشابهی تصویب کردند که برخی از آنها حتی به کارمندان دولت اجازه اعتصاب می داد. اتحادیه های کارمندان دولت در سطوح فدرال، ایالتی، و محلی به سرعت رشد کردند. در دهه 70 که نرخ تورم بالا قدرت خرید دستمزدها را تهدید می کرد، پلیس، معلمین، و دیگر اقشار کارمندان دولت در بسیاری از ایالت ها و شهرها دست به اعتصاب هایی زدند.
عضویت در اتحادیه های کارگری در میان سیاه پوستان، آمریکایی های مکزیکی، و زن ها در طول دهه های 70 و 80 افزایش یافت. رهبران کارگری به این گروه هایی که غالبا به کم درآمدترین مشاغل اشتغال داشتند کمک کردند تا دستمزدهای بالاتری دریافت نمایند. برای مثال، رهبر کارگری آمریکایی مکزیکی، سزار ای شاوز (36)، تلاش کرد تا کارگران مزارع کالیفرنیا، که بسیاری از آنها آمریکایی های مکزیکی تبار بودند، را در آنچه که امروز کارگران مزارع متحد آمریکا (37) نام دارد سازماندهی کند.
بررسی کشور آمریکا در دهه های 1980 و 1990: پایان نظام آقا بالاسری
علی رغم برخوردها و اعتصاب هایی که هر چند وقت یک بار رخ می داد، شرکت ها و اتحادیه ها در طول دهه های 40، 50، و 60 روابط عموما باثباتی برقرار کردند. کارگران اغلب می توانستند روی کارفرمایان حساب کنند که تا در زمان احتیاج به آنها کار بدهند، دستمزدی پرداخت کنند که پوشش دهنده هزینه های زندگی باشد، و مزایای درمانی و بازنشستگی خوبی در اختیار آنها بگذارند.
چنین روابط باثباتی نیازمند اقتصادی باثبات بود – اقتصادی که در آن مهارت ها و محصولات تغییر کمی داشته یا دست کم روند تغییر آنقدر کند باشد که کارفرمایان و کارگران بتوانند خود را با آن وفق دهند. اما در دهه های 60 و 70، زودخشمی در روابط اتحادیه ها و کارگران ظاهر شد. تسلط آمریکا بر اقتصاد صنعتی جهان رو به کاهش رفت. وقتی سیل کالاهای وارداتی ارزان قیمت تر – و در برخی موارد بهتر – بازار آمریکا را فرا گرفت، شرکت های آمریکایی در پاسخ سریع به این شرایط و بهبود محصولات خود با مشکل مواجه شدند. ساختارهای مدیریتی آنها از بالا تا پایین برای نوآوری کارگران پاداشی قائل نبود و در تلاش برای کاهش هزینه های دستمزد از طریق افزایش بهره وری یا کاهش دستمزدها به سطحی که با دستمزدهای کارگران کشورهای خارجی مطابقت کند ناکام می ماند.
در چند مورد، واکنش شرکت های آمریکایی یا بستن و یا انتقال کارخانه به محلی دیگر بود – گزینه ای که انتخاب آن با تغییر قوانین مالیاتی و تجاری در دهه های 80 و 90 به طور روز افزون آسان شد. بسیاری از شرکت ها به کار خود ادامه دادند اما نظام آقا بالاسری رو به افول گذاشته بود. کارفرمایان احساس می کردند دیگر نمی توانند تعهدهای مادام العمر به نیروی کار خود داشته باشند. به منظور افزایش انعطاف پذیری و کاهش هزینه ها، آنها از کارکنان موقت و پاره وقت به مراتب بیشتر استفاده کردند. این شرکت ها که از نیروی کار موقت استفاده می کردند در 1982 417.000 نفر، یا 0.5 درصد از کل کارگران غیر کشاورزی را در استخدام خود داشتند؛ تا 1998، این رقم به 2.8 میلیون یا 2.1 درصد رسید. تغییراتی در ساعات کار نیز به وجود آمد. در برخی از موارد کارگران خواهان هفته های کاری کوتاه تری بودند، اما به منظور کاهش هزینه های دستمزد و مزایا، اغلب این خود شرکت ها بودند که اقدام به کاهش ساعات کار می کردند. در 1968، 14 درصد از کارکنان کمتر از 35 ساعت در هفته کار می کردند؛ در 1994، این رقم به 18.9 درصد رسید.
همانطور که قبلا ذکر شد، بسیاری از کارفرمایان به سمت ترتیبات بازنشستگی ای رفتند که مسئولیت بیشتری را به کارکنان واگذار می کرد. بعضی از کارگران از این تغییرات و انعطاف پذیری بیشتر حاصله استقبال کردند. با این وجود، این تغییرات برای بسیاری از کارگران دیگر آینده بلند مدت ناامنی را به تصویر می کشید. اتحادیه های کارگری برای باز گرداندن رابط آقا بالاسری سابق میان کارفرمایان و کارکنان کار زیادی نمی توانستند انجام دهند. تنها کاری که از آنها بر می آمد کمک به اعضای خود در سازگاری با آنها بود.
با توجه به موفقیت های ناچیز اتحادیه ها در سازماندهی محل های کار جدید، عضویت در آنها در دهه های 80 و 90 رو به کاهش گذاشت. سازماندهان شکایت از این داشتند که قوانین کار بر علیه آنها است و راه های فرار زیادی برای به تاخیر انداختن یا مبارزه با برگزاری انتخابات اتحادیه ها در اختیار کارفرمایان می گذارد. با کاهش تعداد اعضا و قدرت سیاسی اتحادیه ها، جان اسوینی (38)، رهبر دگراندیش و رئیس اتحادیه بین المللی کارکنان بخش خدمات (39) لِین کرکلند شاغل را در 1995 برای سمت ریاست ای اف ال-سی آی او به چالش کشید و برنده شد. کرکلند در درون نهضت کارگری مورد انقادهای گسترده ای برای درگیری بیش از حد در فعالیت های اتحادیه ای در خارج و انفعال بیش از حد در رویارویی با چالش های پیش روی اتحادیه ها در داخل قرار داشت. اسوینی، سومین رئیس این فدراسیون در طول 40 و اندی سال فعالیت با تقویت سازماندهی و ایجاد همکاری میان اتحادیه های محلی در کمک به عملیات سازماندهی یکدیگر، به دنبال احیای این نهضت لک لک کنان بود. اما همانطور که بعدا معلوم شد، این کاری بس دشوار بود.
نیروی کار جدید در آمریکا
از 1950 تا اواخر 1999، تعداد کل افراد شاغل در بخش غیر کشاورزی ایالات متحده از 45 میلیون کارگر به 129.5 میلیون رسید. با افزایش روزافزون نقش فن آوری اطلاعات در اقتصاد آمریکا، بخش عمده این افزایش در بخش کامپیوتر، بهداشت، و دیگر قسمت های بخش خدمات رخ داد. در طول دهه های 80 و 90، 35 میلیون شغل به مشاغل بخش تولید خدمات – که شامل خدمات، حمل و نقل، آب و برق، عمده و خرده فروشی، خدمات مالی، بیمه، ملک، و دولت می شود – اضافه شد . رشد اشتغال در بخش خدمات، نیروی کار آزاد شده به واسطه بهره وری در حال رشد بخش تولید را جذب کرد.
در 1946، 24.4 میلیون شغل، یا 59 درصد از اشتغال غیر کشاورزی متعلق به صنایع مربوط به بخش خدمات بود. تا اواخر 1999، تعداد مشاغل این بخش به 104.3 میلیون شغل، یا 81 درصد از اشتغال غیر کشاورزی رسید. اما بر خلاف این، بخش تولید کالا – که شامل تولید، ساختمان، و معدن می شد – در 1946 17.2 میلیون شغل، یا 41 درصد از اشتغال غیر کشاورزی را تامین می کرد و تا اواخر 1999 تنها تا 25.2 میلیون شغل، یا 19 درصد از اشتغال غیر کشاورزی رسید. اما مشاغل جدید خدماتی نه دستمزدهای بخش تولید را داشت، نه مزایای جانبی آن را. فشار مالی حاصله بر بسیاری از خانواده ها تعداد زیادی از زن ها را تشویق کرد که وارد بازار کار شوند.
در دهه های 80 و 90، بسیاری از کارفرمایان روش های جدیدی برای سازماندهی نیروی کار خود ابداع کردند. در برخی از شرکت ها، کارمندان در تیم های کوچکی گروه بندی می شدند که در انجام کار خود استقلال زیادی داشتند. در حالی که مدیریت اهداف گروه های کاری را تعیین می کرد و پیشرفت و نتیجه کار آنها را زیر نظر داشت، اعضای گروه ها در میان خود تصمیم می گرفتند که کار را چگونه انجام دهند و استراتژی های خود را چگونه با تغییر نیازها و شرایط مشتریان تنظیم کنند. اما بسیاری از کارفرمایان از ترک روش های سنتی خودداری کردند و بعضی ها هم این انتقال را امری مشکل یافتند. احکام صادره از سوی شورای ملی روابط کار، مبنی بر اینکه بسیاری از گروه های کاری ای که کارفرمایان مستقل از اتحادیه های کارگری از آنها استفاده می کنند اتحادیه های غیرقانونی تحت تسلط مدیریت هستند، در اغلب موارد از تغییرات بازداری می کرد.
کارفرمایان در دهه های 80 و 90 همچنین مجبور بودند کارکنان متنوعی را اداره کنند. گروه های قومی جدید – بخصوص مهاجرین آمریکای لاتین و کشورهای آسیایی – که تعداد آنها هر روز بیشتر می شد به نیروی کار پیوستند و زن های بیشتر و بیشتری وارد مشاغلی شدند که عرفا متعلق به مردها بود. تعداد فزاینده ای از کارکنان از کارفرمایان خود به دلیل اعمال تبعیض به خاطر قوم، جنسیت، دین، یا معلولیت های فیزیکی شکایت کردند. تعداد پرونده های در جریان در کمیسیون فرصت مساوی اشتغال (40)، که چنین اتهاماتی ابتدا در آنجا مطرح می شوند، از 6.900 مورد در 1991 به 16.000 مورد در 1998 رسید و شکایت ها تمام وقت دادگاه ها را گرفت. این شکایت ها نتایج متفاوتی را در دادگاه ها به دنبال داشتند. بسیاری از پرونده ها به دلیل بی اهمیتی رد شدند، اما دادگاه ها در عین حال مجموعه وسیعی از حمایت های حقوقی ای را در برابر اجحاف در استخدام، ترفیع، تنزل رطبه، و اخراج به رسمیت شناختند. در 1998 برای مثال، دیوان عالی کشور ایالات متحده حکم کرد که کارفرمایان باید مطمئن شوند که مدیران آموزش کافی دیده اند تا از آزار جنسی کارگران در محیط کار پیشگیری کرده و آنها را از حقوق خود مطلع سازند.
محیط های کاری آمریکا همچنان درگیر مسئله “دستمزد مساوی برای کار مساوی” بودند. در حالی که قوانین فدرال و ایالتی تفاوت دستمزد بر مبنای جنسیت را منع می کند، زن های آمریکایی همیشه دستمزد کمتری از مردها دریافت کرده اند. بخشی از این تفاوت به این دلیل است که تعداد نسبتا بیشتری از زن ها به کارهایی اشتغال دارند که عرفا از مشاغل دیگر کم درآمدتر هستند. اما اتحادیه ها و سازمان های حقوق زنان می گویند که این مسئله نشان دهنده تبعیض محض است. چیزی که این مسئله را پیچیده می کند پدیده ای در محیط کاری دفتری است به نام سقف شیشه ای؛ دیواره نامرعی ای که به گفته بعضی از زن ها از ترفیع آنها به پست های اجرایی یا حرفه ای تحت تسلط مردها جلوگیری می کند. در سال های اخیر، زن ها تعداد فزاینده ای از این نوع مشاغل را به اختیار کرده اند اما با توجه به نسبت جمعیت آنها به کل جمعیت، زن های شاغل هنوز به شدت عقب هستند.
دستمزدها و پست هایی که اعضای گروه های مختلف قومی و نژادی که اغلب “اقلیت” نام دارند (در پایان قرن بیستم، اکثریت آمریکایی ها، سفید پوستان از تبار اروپایی بودند و امروز این نسبت در حال کاهش است)، می توانستند کسب کنند نیز باعث به وجود آمدن مسائل مشابهی می شد. علاوه بر قوانین ضد تبعیض، دولت فدرال و بسیاری از ایالت ها در دهه های 60 و 70 قوانینی برای جبران بی عدالتی های گذشته به اقلیت ها وضع کردند که در شرایط خاصی، کارفرمایان را ملزم به ارجحیت دادن به استخدام اقلیت ها می کرد. حامیان این سیاست می گفتند که برای جبران سال ها تبعیض که نسبت به آنها روا شد، اقلیت ها باید ارجح باشند. اما بعدا معلوم شد که این روشی ستیز آفرین برای حل مسائل نژادی و قومی بود. منتقدین گفتند که “تبعیض معکوس” هم ناعادلانه است و هم زیانبار. بعضی از ایالت ها و به ویژه کالیفرنیا، در دهه 1990 از سیاست های جبران بی عدالتی های گذشته به اقلیت ها دست کشیدند. با این وجود، دستمزدها و نرخ بیکاری به شدت متفاوت هنوز در میان سفید پوستان و اقلیت ها باقی است. این مسئله و مسائل مربوط به جایگاه زن در نیروی کار هنوز بخشی از مشکل سازترین مسائلی را تشکیل می دهند که کارفرمایان و نیروی کار آمریکا با آن روبرو هستند.
شکاف های دستمزد آزار دهنده در میان افراد با جنسیت، نژاد، یا قومیت های مختلف تنش عمومی ای بود که با سیاست های کاهش هزینه های سال های 80 و 90 در بسیاری از شرکت ها وجود داشت. دیگر خبری از افزایش های آنچنانی دستمزد نبود؛ در عوض، کارگران و اتحادیه های کارگری برخی از شرکت های بزرگ که با مشکل مواجه بودند، احساس می کردند که به امید افزایش امنیت شغلی خود و نجات کارفرما، باید یا افزایش های محدود یا حتی کاهش دستمزد را متحمل شوند. اشل های حقوقی دوگانه، یعنی پرداخت دستمزدهای کمتر به کارگران جدیدتر برای کارهای مشابه، در برخی از خطوط هوایی و دیگر شرکت ها برای مدتی ظاهر شد. حقوق ها دیگر برای تشویق برابر همه کارکنان تعیین نمی شد، بلکه برای جذب و حفظ کارکنانی مانند متخصصین نرم افزار کامپیوتر که کمتر از میزان تقاضا وجود داشتند تعیین می شد. این مسئله به افزایش شکاف دستمزد میان کارکنان بسیار ماهر و غیر ماهر کمک زیادی کرد. هیچ اندازه گیری مستقیمی از این شکاف در دست نیست اما آمارهای وزارت کار ایالات متحده معیارهای غیر مستقیم خوبی در اختیار ما قرار می دهند. در 1979، درآمد متوسط هفتگی از 215 دلار برای کارگران سیکل، تا 348 دلار برای فارق التحصیلان کالج متغیر بود. در 1998، این ارقام به ترتیب 337 دلار و 821 دلار بود.
حتی در حالی که این شکاف رو به گسترش بود، بسیاری از کارفرمایان با افزایش های حداقل دستمزد دولت فدرال به مبارزه پرداختند. استدلال آنها این بود که افزایش حداقل دستمزد، در واقع با افزایش هزینه ها و دشوار کردن شرایط کسب و کارهای کوچک برای استخدام افراد جدید به کارگران آسیب می زد. در طول دهه 70 حداقل دستمزد تقریبا همه ساله افزایش داشت اما در طول دهه های 80 و 90 افزایش های ناچیزی به خود دید. در نتیجه، حداقل دستمزد از هزینه زندگی عقب ماند؛ از 1970 تا اواخر 1999، حداقل دستمزد 255 درصد رشد کرد (از 1.45 دلار در ساعت به 5.15 دلار در ساعت). این در حالی است که قیمت ها برای مصرف کنندگان افزایشی 334 درصدی داشته است. کارفرمایان همچنین به جای اعمال افزایش های یکسان دوره ای، به طور فزاینده ای به سیاست “دستمزد در برابر عملکرد” روی آورده و افزایش دستمزدها را بر اساس عملکرد کارگر یا واحدهای آنها تنظیم کردند. یک بررسی انجام شده در 1999 نشان داد که 51 درصد از کارفرمایان به طور معمول از فرمول دستمزد در برابر عملکرد استفاده کرده اند تا علاوه بر افزایش های حداقل و ابتدایی، دستمزدهای دست کم بعضی از کارگران خود را بالا ببرند.
با ادامه افزایش کمبود کارکنان متخصص، کارفرمایان پول و وقت بیشتری را صرف آموزش کارکنان خود کردند. آنها همچنین خواهان بهبودهایی در برنامه های درسی مدارس شدند تا فارق التحصیلان را برای ورود به محیط های کاری مدرن و پیشرفته بهتر آماده کنند. گروه های کارفرمایان منطقه ای شکل گرفتند تا با همکاری با کالج های محلی و فنی در طراحی دوره های جدید، به مسئله نیازهای آموزشی خود رسیدگی کنند. در همین حال، دولت فدرال قانون سرمایه گذاری محل کار را در 1998 به تصویب رساند که بیش از 100 برنامه آموزشی را در هم ادغام کرد. این قانون کوشید تا میان برنامه های آموزشی و نیازهای واقعی کارفرمایان ارتباط ایجاد کند و به کارفرمایان کنترل بیشتری روی نحوه اجرای برنامه بدهد.
در عین حال، کارفرمایان همچنین درصدد پاسخگویی به خواست های کارگران برآمدند تا تضادهای موجود میان ضرورت های شغلی و نیازهای شخصی آنها برطرف شود. “ساعات کار شناور” (42) که به کارکنان کنترل بیشتری روی ساعت های کار خود می دهد متداول تر شد. پیشرفت های حاصله در زمینه ارتباطات به تعداد فزاینده ای از افراد این امکان را داد تا دست کم بخشی از کار خود را در خانه و با استفاده از کامپیوتری که با محل کار آنها در ارتباط است انجام دهند. در پاسخ به مطالبات مادرهای شاغل و دیگر افرادی که علاقه مند به کار کمتر از تمام وقت بودند، کارفرمایان به نوآوری هایی مانند تقسیم کار روی آوردند. دولت نیز با تصویب قانون مرخصی خانوادگی و استعلاجی در 1993 که کارفرمایان را ملزم به دادن مرخصی برای رسیدگی به فوریت های خانوادگی می کند، به این روند پیوست.
افول قدرت اتحادیه ها کشور آمریکا
شرایط در حال تغییر دهه های 80 و 90 موقعیت کار سازمان یافته که در آن زمان نماینده بخش رو به کاهشی از نیروی کار بود را تضعیف کرد. در حالی که در 1945 بیشتر از یک سوم افراد شاغل عضو اتحادیه های کارگری بودند، این عدد در 1979 به 24.1 درصد و در 1998 به 13.9 درصد افت کرد. افزایش های سهم اتحادیه، کمک های مستمر به مبارزات انتخاباتی سیاسی، و مشارکت مستمر اعضای اتحادیه ها در انتخابات مانع از این شد که قدرت سیاسی اتحادیه ها به همان اندازه کاهش عضویت افول کند. اما تصمیم دادگاه و حکم شورای روابط ملی کار که به کارگران اجازه داد تا آن بخش از سهم اتحادیه که صرف حمایت از کاندیداهای سیاسی یا مخالفت با آنها می شد را پرداخت نکنند، از نفوذ اتحادیه ها کم کاست.
مدیریت که تهدید رقبای خارجی و داخلی را به خوبی احساس می کند، امروزه آمادگی کمتری از دهه های اولیه برای تن دادن به خواست های اتحادیه ها برای دستمزدها و مزایای بیشتر داشته و با تلاش های آنها در سازماندهی کارگران با جدیت بیشتری به مبارزه می پردازد. با رشد تمایل کارفرمایان به استخدام افراد اعتصاب شکن در زمان اعتصاب اتحادیه ها و حفظ آنها بعد از پایان اعتصاب در دهه های 80 و 90، اعتصاب های کارگری در طول این دوره بسیار نادر بود. (اخراج کارمندان برج مراقبت در حال اعتصاب غیرقانونی توسط رئیس جمهور رونالد ریگان (45) در 1981 کارفرمایان را در موضع خود جسورتر کرد.) اتوماسیون چالشی همیشگی برای اعضای اتحادیه ها بوده و هست. بسیاری از کارخانه های قدیمی تر، دستگاه های خودکاری را به کار گرفته اند که کارهایی که قبلا به دست کارگران انجام می شد را انجام داده و از هزینه دستمزد می کاهند. اتحادیه ها با موفقیت های ناچیزی در پی روش های متعددی برای حفظ مشاغل و درآمدها بوده اند: آموزش مجدد رایگان، هفته های کاری کوتاه تر برای تقسیم کار موجود را در میان کارکنان ، و درآمدهای سالانه تضمین شده.
تغییر جهت به سوی اشتغال در صنعت خدمات در مناطقی که اتحادیه ها از قدیم در آنها ضعیف تر بوده اند نیز مشکلی جدی برای اتحادیه های کارگری بود. زن ها، جوانان، و کارگران موقت و پاره وقت – که به عضویت در اتحادیه های کارگری علاقه کمتری دارند – درصد زیادی از مشاغل جدیدی که در سال های اخیر به وجود آمده است را در اختیار دارند. و قسمت عمده ای از صنایع آمریکا به بخش های جنوبی و غربی ایالات متحده که اتحادیه ها در آنجا قدرت کمتری از مناطق شمالی و شرقی داشتند مهاجرت کرده است.
علاوه بر تمام این مشکلات، سال ها تبلیغ منفی در مورد فساد در اتحادیه بزرگ رانندگان کامیون (44) و دیگر اتحادیه ها به نهضت کارگری آسیب های جدی ای وارد کرده است. حتی موفقیت های گذشته اتحادیه ها در افزایش دستمزدها و مزایا و بهبود محیط های کاری نتوانست موجب موفقیت های جدید شود چون کارگران جدیدتر و جوان تر به این نتیجه می رسند که برای پیگیری اهداف خود دیگر نیازی به اتحادیه ها ندارند. این استدلال که اتحادیه ها از تقریبا هر لحاظ شغلی ، از جمله ایمنی محیط کار و خواسته های شغلی، صدای کارگر است معمولا نادیده گرفته می شود. گونه جدید کارکنان جوان مستقل که افزایش فوق العاده شرکت های کامپیوتری فن آوری پیشرفته را موجب شدند علاقه کمی به تعلق به سازمان هایی دارند که به اعتقاد آنها استقلال آنها را می گیرد.
اما شاید بزرگترین دلیل برای مشکلاتی که اتحادیه ها در جذب اعضای جدید در اواخر دهه 90 داشتند قوی شدن شگفت آور اقتصاد بود. در اکتبر و نوامبر 1999، نرخ بیکاری به 4.1 درصد کاهش یافته بود. اقتصاددانان می گفتند افراد بیکار یا در حال تغییر شغل یا افرادی هستند که معمولا از کار بیکارند. در مقابل تمام تردیدهایی که تغییرات اقتصادی موجب شده بود، فراوانی شغل این اطمینان را بازگرداند که آمریکا هنوز هم سرزمین فرصت ها است.
1. New Deal
2. Franklin D. Roosevelt
3. Kennedy
4. Johnson
5. Fair Labor Standards Act
6. Civil Rights Act
7. Age and Discrimination in Employment Act
8. Occupational Health and Safety Act
9. Occupational Safety and Health Administration
10. Employee Retirement Income Security Act
11. Family and Medical Leave Act
12. Americans With Disabilities Act
13. Internal Revenue Service
14. Pension Benefit Guaranty Corporation
15. Social Security
16. Social Security Administration
17. Individual Retirement Accounts
18. Keogh plans
19. Social Security Act
20. Knights of Labor
21. Jay Gould
22. Samuel Gompers
23. American Federation of Labor (AFL)
24. Yellow-dog contracts
25. Open shop
26. Norris-La Guardia Act
27. National Labor Relations Act
28. Wagner Act
29. National Labor Relations Board
30. Committee for Industrial Organization (CIO)
31. Congress of Industrial Organizations
32. Harry Truman
33. Taft-Hartley Act
34. George Meany
35. John F. Kennedy
36. Cesar E. Chavez
37. United Farm Workers of America
38. John Sweeney
39. Service Employees International Union
40. Equal Employment Opportunity Commission
41. Workplace Investment Act
42. Flex-time
43. Ronald Reagan
44. Teamsters Union
پناهندگی
مقررات جدید در آمریکا از پناهندگی هزاران نفر جلوگیری میکند
مقررات جدید مانع از رسیدگی به درخواست متقاضیانی میشود که از کشور ثالث درخواست پناهندگی نکردهاند
مقررات جدید پناهندگی در آمریکا که میتواند مانع از پذیرش چند صد هزار شهروند کشورهای آمریکایی مرکزی شود با انتقاد سازمان ملل مواجه شده است.
براساس این مقررات که از امروز، سهشنبه، ۲۵ تیر (۱۶ ژوئیه)، به اجرا گذاشته میشود فقط درخواست پناهندگی کسانی مورد رسیدگی قرار میگیرد که پس از فرار از کشورشان، درخواست پناهندگی خود را تسلیم مقامات مربوطه در اولین کشوری کرده باشند که در این مسیر به آن وارد شدهاند و این درخواست رد شده باشد.
انگیزه اصلی صدور مقررات جدید، که اجرای موقت آن در اطلاعیههای وزارت امنیت داخلی و وزارت دادگستری آمریکا منتشر شده، حرکت هزاران تن از شهروندان کشورهای آمریکای مرکزی است که به منظور اقامت در آمریکا به سوی مرزهای جنوبی این کشور حرکت کردهاند. بسیاری از این افراد در نظر دارند با استناد به شرایط سیاسی و اجتماعی در کشورهای خود، متقاضی دریافت پناهندگی از آمریکا شوند.
وزارت امنیت داخلی آمریکا و وزارت دادگستری آمریکا در اطلاعیههایی اجرایی شدن “مقررات موقت پناهندگی” را اعلام کردهاند.
از این پس به تقاضای پناهجویانی رسیدگی میشود که نشان دهند پیشتر از کشور ثالث در مسیر حرکت به سوی مرز آمریکا درخواست پناهندگی کردهاند
پناهجو در کشور آمریکا
این مقررات عملا قوانین کنونی آمریکا در مورد پناهندگی را در مورد این گروه از پناهجویان به حالت تعلیق در میآورد. طبق این قوانین، هر شهروند خارجی که خود را به مرزهای آمریکا برساند و اثبات کند که در کشور خود با خطر شکنجه و آزار مواجه است، مستحق دریافت پناهندگی تلقی میشود و درخواست او مورد رسیدگی قرار میگیرد.
مقررات جدید عطف به ماسبق نمیشود و شهروندان کشورهای آمریکای مرکزی که پیش از این به مرزهای جنوبی آمریکا رسیدهاند همچنان حق دارند تقاضای پناهندگی خود را تسلیم ماموران مهاجرت کرده و خواستار رسیدگی به آن شوند اما با اجرایی شدن این مقررات، ماموران مهاجرت میتوانند درخواست پناهندگی کسانی را که پیش از رسیدن به مرز آمریکا، از کشورهای مسیر درخواست پناهندگی نکرده باشند را رد کنند.
در اطلاعیه وزارتهای امنیت داخلی و دادگستری آمریکا آمده است که هدف از به اجرا گذاشتن مقررات جدید، تسریع در روند رسیدگی به درخواست کسانی است که واجد شرایط دریافت پناهندگی از ایالات متحده هستند. این وزارت افزوده است که در شرایط کنونی، هزاران نفر از شهروندان کشورهای آمریکای مرکزی به منظور ورود به آمریکا عازم مرزهای جنوبی شدهاند و رسیدگی به درخواست پناهندگی آنان در اداره مهاجرت، دادگاه بدوی و احتمالا دادگاه تجدید نظر به منزله صرف زمان و منابع مالی قابل توجه است.
در ماههای اخیر چند صد هزار تن از شهروندان کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی عازم مرزهای ایالات متحده شدهاند
دولت در نظر دارد با به اجرا گذاشتن مقررات جدید، مانع از حرکت کسانی شود که بدون دارا بودن شرایط دریافت پناهندگی، عازم مرزهای جنوبی این کشور میشوند.
در حال حاضر، ایالات متحده با چند کشور در حال مذاکره در باره “توافقنامه کشور ثالث امن” است که براساس آن، پناهجوی واجد شرایط که کشور خود را به سوی آمریکا ترک کرده، با رسیدن به “کشور ثالث امن” در این مسیر، پناهندگی دریافت میکند.
این مقررات به طور موقت و احتمالا به اجرا گذاشته شده است اما برخی کارشناسان آن را مورد انتقاد قرار دادهاند. به گفته آنان، اجرای این مقررات مغایر قوانین داخلی ایالات متحده و احتمالا موازین حقوق بینالملل راجع به حق پناهندگی است.
معاون مدیر کل اتحادیه آمریکایی دفاع از حقوق مدنی گفته است که دایمی شدن این مقررات عملا درخواست پناهندگی در مرزهای جنوبی ایالات متحده را ناممکن میسازد. به گفته او، این مقررات با تعهد ایالات متحده به حفاظت از تمام کسانی که در کشورشان با خطر مواجه هستند در تضاد است.
یک مقام کمیساریای آوارگان سازمان ملل هم گفته است که مقررات جدید ممکن است خلاف قوانین بینالمللی باشد. به گفته او، کسانی که از کشورهای آمریکای مرکزی عازم آمریکا میشوند همگی به دروغ ادعای پناهندگی نمیکنند بلکه بسیاری از آنان از خشونت و فشار سیاسی و اجتماعی در کشورهایشان گریختهاند و استحقاق دریافت پناهندگی را دارند.
هدف خاص این مقررات کسانی است که در ماه های اخیر به امید ورود به ایالات متحده از کشورهای آمریکای مرکزی به سوی مرزهای جنوبی آمریکا حرکت کرده اند اما در نهایت می تواند شامل تمام پناهجویانی شود که از مسیرهای زمینی عازم آمریکا هستند.
دولت آمریکا گفته است که در اجرای این مقررات، کسانی را که زندگی آنان در کشورهای مبدا در خطر است و قربانیان قاچاق انسان استثنا قائل می شود. به گفته مقامات دولتی، هدف از این مقررات جلوگیری از سوء استفاده از قوانین پناهندگی است.
سرمایه گذاری
سرمایه گذاری در آمریکا و شرایط عمومی آن
در ابتدای بحث سرمایه گذاری در آمریکا لازم است که در خصوص شرایط اولیه و عمومی آن توضیح مختصری ارائه دهیم. کشور آمریکا بعد از کشورهای روسیه و کانادا از نظر وسعت به عنوان سومین کشور بزرگ دنیا با مساحتی حدود ۹٬۸۳۳٬۵۱۷ کیلومتر مربع شناخته شده است. جمعیت این کشور حدود ۳۲۷٬۱۶۷٬۴۳۴ نفر و زبان رسمی آن نیز انگلیسی می باشد. پایتخت کشور آمریکا شهر واشنگتن دی سی و بزرگترین شهر آن نیز نیویورک می باشد. کشور آمریکا یک منطقه فدرال و حدود 50 ایالت بزرگ و کوچک و 5 سرزمین خودمختار را داراست. واحد پول این کشور نیز دلار است که به عنوان یک واحد پولی قدرتمند در دنیا و در سطح بین الملل به اثبات رسیده است. مرکز سازمان ملل نیز در شهر بزرگ آن یعنی نیویورک قرار دارد. به دلیل اقتصاد قوی که این کشور دارد افراد بسیاری در اندیشه این هستند که از طریق ویزای سرمایه گذاری به این کشور مهاجرت نموده و وارد بازار تجارت این کشور شوند.
اما در حقیقت انواع سرمایه گذاری های مختلفی در این کشور وجود دارد که هر کدام شرایط خاص خود را دارند و هر کدام برای افراد غیر آمریکایی ریسک هایی نیز در بر خواهد داشت. در ادامه به بررسی هر کدام از این روش ها می پردازیم.
به این نکته مهم توجه کنید!
کشور آمریکا مدتی است صدور ویزاهای غیر تحصیلی را برای ایرانیان و چند کشور دیگر به دلیل تحریم ها متوقف نموده است و متقاضیان اخذ اقامت از طریق سرمایه گذاری می توانند با هزینه ای به مراتب کمتر در کشور کانادا سرمایه گذاری نمایند.
سرمایه گذاری در آمریکا و اخذ اقامت از طریق سرمایه گذاری
افراد با سرمایه گذاری در آمریکا ممکن است به اخذ اقامت افراد نیز دست پیدا نمایند. روش های سرمایه گذاری در آمریکا مختلف است که مهم ترین آن ها سرمایه گذاری EB5 بوده و افراد با مبلغ 1 میلیون دلار و یا با مبلغ 500 هزار دلار می توانند در آمریکا بیزینس خود را راه اندازی کنند و گرین کارت آمریکا را به دست آورند. در این روش در ابتدا یک اقامت 2 ساله داده می شود و پس از آن متقاضیان می توانند در صورت رعایت شرایط لازمه از جمله پرداخت مالیات، عدم ارتکاب جرم و جنایت، داشتن بیزینس اولیه و… برای اقامت دائم آمریکا و اخذ گرین کارت اقدام کنند. اما این شرایط و این اقدامات به سادگی و بدون ریسک نمی باشد، بلکه دارای شرایط سخت و پیچیده ای می باشد و خود دولت آمریکا از این ویزا به عنوان ویزای پرریسک برای اتباع غیر آمریکایی یاد کرده است.
اما همیشه یک سری راه های ساده تر و کم ریسک تر برای مهاجرت و اخذ اقامت وجود دارد که متقاضیان می توانند به جای این روش از آن ها استفاده کنند.
سرمایه گذاری در آمریکا و استانداردهای سرمایه گذاری
در بحث سرمایه گذاری در آمریکا مسئله خیلی مهمی که مورد توجه متقاضیان قرار می گیرد بحث ریسک و شرایط صادره اموال اتباع بیگانه توسط این دولت می باشد. نکته ایی که وجود دارد این است که آمریکا هیچ گونه اقدامی جهت مصادره اموال خارجیان انجام نمی دهد مگر اینکه موارد بعید خاصی ایجاد شود که برای این موضوع اقدام کند.در این جا در قالب نمودارهای مختلف میزان فساد دستگاه قضایی و دادگاه های این کشور و میزان ریسک سرمایه گذاری و میزان فساد اداری و میزان رشد اقتصادی و میزان ثبات سیاسی در کشور آمریکا برای متقاضیان سرمایه گذاری مشخص شده است. نمودار اول روی عدد یک قرار گرفته است و این موضوع را نشان می دهد که میزان ریسک در پایین ترین عدد قرار گرفته است. نمودار دیگر نیز کنترل فساد را از سال 2010 تا سال 2018 نشان می دهد که تا حدود بیش از 20 درصد رشد داشته است.
سرمایه گذاری در آمریکا و شاخص های اقتصادی تاثیرگذار
در سرمایه گذاری در آمریکا باید به شاخص های اقتصادی تاثیرگذار نیز توجه داشته باشیم. شاخص هایی مانند نرخ بیکاری، روند رشد اقتصادی و شرایط ثبات سیاسی آن کشور به صورت مستقیم بر چگونگی سرمایه گذاری در هر کشوری تاثیر گذار می باشد. کشور آمریکا از نظر اقتصادی به عنوان اولین و بزرگترین اقتصاد دنیا معرفی شده است که حدود 13 هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی را به تنهایی به خود تعلق داده است. یعنی در حدود 20 درصد کل تولید ناخالص جهان را داراست. این به این معنی است که یک اقتصاد قوی و با ثبات را دارد و شرایط را از همه نظر برای افراد فراهم آورده است. نرخ بیکاری نیز در ردیف این عوامل تاثیر گذار قرار می گیرد. از سال 2010 تا سال 2018 نرخ بیکاری در این کشور روند نزولی داشته است و به یک عدد پایین رسیده است. در ادامه در قالب چند نمودار وضعیت این کشور را بررسی می نماییم.
سرمایه گذاری در آمریکا از طریق خرید ملک
خرید ملک یکی از راه های سرمایه گذاری در آمریکا می تواند باشد اما این روش منجر به اقامت برای افراد نمی شود. یکی از مهم ترین این پروسه ها این است که از ابتدا افراد باید از یک راهی به این کشور ورود کنند و پس از آن می توانند برای خرید ملک در ایالت ها و مناطق مختلف این کشور اقدام نمایند. متقاضیان باید در ابتدای امر یک اقامت اولیه داشته باشند تا با آن اقامت اجازه خرید ملک نیز داشته باشند. لازم به ذکر است که افرادی نیز که با ویزای توریستی ورود کرده اند اجازه خرید ملک در این کشور را دارند. در زیر لیست قیمت های املاک را در نقاط مختلف آمریکا در قالب یک جدول بررسی می کنیم.
شهر
قیمت اجاره
قیمت خرید
دالاس آپارتمان 1 خوابه = 1.378 دلار قیمت خرید ملک برای هر متر مربع = 2.400 دلار هر متر مربع
آپارتمان 3 خوابه = 2.575 دلار
بوستون آپارتمان 1 خوابه = 2.420 دلار قیمت خرید ملک برای هر متر مربع = 10.000 دلار هر متر مربع
آپارتمان 3 خوابه = 4.116 دلار
کلمبیا آپارتمان 1 خوابه = 783 دلار قیمت خرید ملک برای هر متر مربع = 1.371 دلار هر متر مربع
آپارتمان 3 خوابه = 1400 دلار
همیلتون آپارتمان 1 خوابه = 815 دلار قیمت خرید ملک برای هر متر مربع = 1400 دلار هر متر مربع
آپارتمان 3 خوابه = 1675 دلار
نیویورک آپارتمان 1 خوابه = 3.120 دلار قیمت خرید ملک برای هر متر مربع = 14.000 دلار هر متر مربع
آپارتمان 3 خوابه = 6.500 دلار
اونتاریو آپارتمان 1 خوابه = 1.300 دلار قیمت خرید ملک برای هر متر مربع = 3.800 دلار هر متر مربع
آپارتمان 3 خوابه = 2650 دلار
پترسون آپارتمان 1 خوابه = 1200 دلار قیمت خرید ملک برای هر متر مکعب = 1.500 دلار هر متر مربع
آپارتمان 3 خوابه = 2.300 دلار
اورلاندو آپارتمان 1 خوابه = 1.279 دلار قیمت خرید ملک برای هر متر مکعب =2.500 دلار هر متر مربع
آپارتمان 3 خوابه = 2.050 دلار
سرمایه گذاری در آمریکا از طریق ثبت شرکت
سرمایه گذاری در آمریکا می تواند از طریق ثبت شرکت نیز انجام پذیرد. اما واقعیت این است که پروسه ثبت شرکت در کشور آمریکا برای متقاضیان ایرانی به سادگی انجام پذیر نمی باشد و مراحل سخت و پیچیده ای را باید طی نمود. اما در صورت کلی انواع مختلفی از شرکت را در این کشور می توان به ثبت رساند، از جمله شرکت سهامی، شرکت انحصاری، شرکت مشارکتی و شرکت با مسولیت محدود. که رایج ترین انواع شرکت همین شرکت با مسولیت محدود و یا شرکت LLC می باشد. سرمایه اولیه شرکت می تواند از 1 دلار تا مبالغ خیلی بالاتر باشد و مبلغ خاصی در نظر گرفته نشده است. یکی دیگر از راه های ثبت شرکت در آمریکا برای افراد غیر آمریکایی این است که می توانند عضو یک نوع خاصی از شرکت های ثبت شده در آمریکا شوند تحت عنوانOffshore LLC یا شرکت ثبت شده با مسولیت محدود.
سرمایه گذاری در آمریکا از طریق کارآفرینی
سرمایه گذاری در آمریکا تحت ویزاهای مختلفی انجام می گیرد که در این قسمت به توضیح آن ها می پردازیم.
ویزای سرمایه گذاری EB5
در صورت کلی سرمایه گذاری از طریق ویزای EB5 یکی از روش های سرمایه گذاری در آمریکا می باشد که سرعت دریافت گرین کارت آمریکا از طریق ویزای EB5 را ایجاد می کند و حدود ۱۲ تا ۱۸ ماه طول می کشد اما در حال حاضر این نوع ویزا از طرف دولت آمریکا برای ایرانیان بسته شده است. اما شرایط آن به این صورت است که فرد متقاضی با سرمایه گذاری ۵۰۰ هزار دلاری در مناطق خاص تعیین شده (مناطق محروم و پرریسک) در کشور آمریکا و یا اینکه با سرمایه گذاری ۱ملیون دلاری در یک کسب و کار و تجارتی که ۱۰ شغل فول تایم (تمام وقت) برای ۱۰ کارمند واجد شرایط ایجاد ایجاد کند می تواند ویزای EB5 را دریافت کند.
ضوابط دولت آمریکا برای دریافت ویزای سرمایه گذاری EB5
فرد متقاضی باید در یک کسب و کار فعال سرمایه گذاری کند، که سرمایه گذاری بورس اوراق بهادار یا خرید ملک به علت داشتن حاشیه امن بدون فعالیت مورد نظر نمی باشد
مبلغ سرمایه گذاری شده باید توسط شخص متقاضی تامین شود، اما اگر این مبلغ هدیه شده از طرف شریک متقاضی و یا افراد دیگر باشد مشمول مالیات می شود
از نظر زمانی، کسب وکار مورد نظر باید بعد از ۲۹نوامبر۱۹۹۰ تاسیس شده باشد یا سرمایه گذاری به صورتی باشدکه کسب و کار قدیمی را تغییر دهد
مبلغ سرمایه در صورتی می تواند ۵۰۰ هزار دلاری باشد که کسب و کار در یک منطقه روستایی محروم که نرخ بیکاری بالایی دارد و جزء مناطق مورد قبول اداره مهاجرت آمریکا باشد
ایجاد ۱۰ شغل تمام وقت در برنامه مرکز منطقه ای سرمایه گذار ملزم نیست که شخصا” ۱۰ نفر کارمند استخدام کند فقط کافیست از طریق سرمایه گذاری وی به طور غیر مستقیم ۱۰ فرصت شغلی ایجاد شود و حداقل سرمایه گذاری در مراکز منطقه ای ۵۰۰ دلار است از مزایای روش سرمایه گذاری ویزای EB5 اجازه کار، اجازه تحصیل و زندگی در هریک از ایالت های آمریکا و ایجاد کسب و کار مجاز می باشد
شرایط لازم برای دریافت ویزای EB5
برای اخذ اقامت دائم کشور آمریکا از طریق ویزای EB5 متقاضی احتیاج به نشان دادن ۱ میلیون دلار سرمایه است و باید این سرمایه را از طریق قانونی به دست آورده باشد. همین طور تعهد به سرمایه گذاری به مبلغ ۵۰۰ هزار دلاری دریک پروژه عمرانی یا تجاری در یکی از شهرهای آمریکا داده باشد. این مبلغ ۵۰۰ هزار دلاری پس از ۵ سال با سود به سرمایه گذار خارجی برگردانده می شود.
مزیت های روش سرمایه گذاری از طریق ویزای سرمایه گذاری EB5
عدم نیاز به مدرک زبان انگلیسی
عدم نیاز به تحصیلات عالیه
عدم نیاز به سابقه مدیریتی
بازگشت سرمایه پس از ۵ سال
مراحل اقدام برای اخذ گرین کارت آمریکا (اقامت دائم) از طریق ویزای سرمایه گذاری برای مهاجرت به آمریکا EB5 ابتدا بررسی پروژه های موجود برای سرمایه گذاری و انتخاب سرمایه گذاری کم ریسک تر و پربازده تر از نظر مالی و سرمایه گذاری ۵۰۰ هزاردلاری در پروژه ای که انتخاب شده سپس تشکیل پرونده مهاجرتی از طریق سرمایه گذاری EB5 آمریکا و انجام آزمایشات پزشکی، مصاحبه، ورود به آمریکا، اخذ گرین کارت آمریکا پس از ۲سال، سرانجام پس از ۵ سال می توان درخواست پاسپورت آمریکا را نمود.
ویزای سرمایه گذاری E2
ویزای E2 اصلی ترین ویزای سرمایه گذاری است. ویزای سرمایه گذاری E2 به تعداد نامحدود در دسترس هستند. ویزای E2 به طور معمول برای دو تا پنج سال صادرمی شود. از طریق ویزای سرمایه گذاری E2 فرد متقاضی می تواند همسر و فرزندان زیر ۲۱ سال خود را نیز همراه خود به کشورآمریکا وارد کند. مهاجرت از طریق ویزای سرمایه گذاری E2 ارزان ترین و آسان ترین راه برای ورد به آمریکا می باشد. در این روش با خرید یک بیزینس موفق و ارائه یک بیزینس پلن قوی می توان برای مهاجرت به آمریکا از طریق ویزای E2 در خواست داد. این ویزا بزای خانواده هایی مناسب است که سرمایه کافی برای سرمایه گذاری از طریق ویزای EB5 را ندارند و یا اینکه ترجیح می دهند ابتدا با سرمایه کمتری وارد کشور آمریکا شوند و بعد از کسب تجربه بیشتر برای سرمایه گذاری EB5 اقدام کنند.
اگر در زمان اقامت خود در کشور آمریکا ۵۰۰ هزار دلار سرمایه داشته باشند می توانند از طریق ویزای Eb5 برای خود و خانواده شان اقدام کنند. ویزای E2 به سرمایه گذارانی داده می شود که با ایالت متحده آمریکا معاهده دوستی و تجاری داشته باشند که کشور ایران در حال حاضر به دلیل بند ترامپ از این ویزا ممنوع می باشد. مزیت های ویزای E2 برای سرمایه گذار خارجی این است که اجازه زندگی، کار و تحصیل در کشور آمریکا به شخص اصلی و همسر و فرزندان زیر ۲۱ سال وی اعطا می شود. در این نوع ویزا سرمایه گذار فقط می تواند در بیزینس خود به اشتغال بپردازد. همسر او می تواند در خواست اجازه کار کند و در صورت موافقت برای هرکارفرمایی کار کند. این ویزا معمولا برای یک بازه ۲ ساله اعطا می شود و تا زمانی که تضادی در بیزینس مطرح شده با قانون درحال کار آمریکا نباشد قاعدتا مشکلی در تمدید یا اخذ مجدد این ویزا نخواهد بود.
نکته قابل توجه در خصوص ویزای E2 این است که مستقیم موجب دریافت گرین کارت ایالت متحده آمریکا نمی شود. اما اگر سرمایه گذار بیزینس خود را گسترش دهد و توانایی خود را برای کسب درآمد و منفعت رساندن به اقتصاد آمریکا ( ایجاد شغل) اثبات کند می تواند از طریق ویزای EB5 برای گرین کارت آمریکا اقدام کند. در این ویزا سرمایه گذار باید ۵۰ در صد از سهام بنگاه را داشته باشد. سهام کمتر از ۵۰ درصد به این معنی می باشد که متقاضی میزان کنترل مورد نظر را در اختیار ندارد. در این ویزا باید اثبات کرد که منبع مبلغ سرمایه گذاری مطابق قانون کشور آمریکا قاونی باشد مثلا از طریق حساب پس انداز،ارث و… به دست آمده باشد.
شرایط کلی ویزای سرمایه گذاری E2
حداقل سرمایه برای در خواست ویزای سرمایه گذاری E2 200 هزار دلار می باشد، در صورت خرید بیزینس باید حداقل ۵۰ درصد سهام برای شخص متقاضی باشد. اثبات توانایی برای مدیریت بیزینس و همین طور داشتن سابقه کار مدیریتی بسیار تاثیر گذار می باشد.
ویژگی های ویزای سرمایه گذاری E2
مبلغ سرمایه گذاری در این ویزا در مقایسه با سایر روش ها بسیار پایین تر است. امکان دریافت ویزای سرمایه گذاری E2 در 6 ماه و همینطور دریافت ویزا برای همسر و فرزتدان زیر ۲۱ سال در این ویزا احتیاجی به ارائه مدرک زبان وتحصیلات نمی باشد. تبدیل ویزای سرمایه گذاری E2 به گرین کارت آمریکا و همچنن امکان تحصیل فرزتدان و اشتغال به کار همسر در کشور آمریکا را نیز فراهم می کند.
سرمایه گذاری در آمریکا از طریق خرید اوراق قرضه دولتی
یکی دیگر از راه های سرمایه گذاری در آمریکا خرید اوراق قرضه از این کشور می باشد. اما این روش برای افراد غیر آمریکایی کار ساده و بدون ریسک نخواهد بود. اما معمولا خرید اوراق قرضه در کشورهای پیشرفته و با اقتصاد قوی آثار خوبی را در بر خواهد داشت اما در کشورهای با اقتصاد ضعیف این اقدام زیاد توصیه نمی گردد. کشور آمریکا نیز چون دارای یک اقتصاد قوی است متقاضیان این امکان را دارند که با مبلغ 1 میلیون دلار با خرید اوراق قرضه و یا شرکت در ساخت و ساز ها و تولید و بازسازی و عمران در این کشور، اقامت را برای خود و اعضای خانواده به دست بیاورند.
سرمایه گذاری در آمریکا و مزایای آن
سرمایه گذاری در آمریکا دارای یک سری مزایای خاصی را در بر دارد که در این قسمت از مقاله به توضیح آن می پردازیم:
ایالات متحده به دلیل رقابت پذیری کلی و سهولت در انجام کار، به طور مداوم در بین بهترین های بین المللی قرار گرفته است
ایالات متحده بزرگترین بازار مصرف کننده روی زمین با تولید ناخالص داخلی 20 تریلیون دلار و 325 میلیون دلار را در اختیار شما قرار می دهد. مخارج خانوار بالاترین در جهان است و تقریباً یک سوم از مصرف جهانی خانواده را تشکیل می دهد
آمریکا موافقت نامه های تجارت آزاد با20 کشور دیگردارد که این موضوع امکان دسترسی صدها میلیون مصرف کننده اضافی را فراهم می کند
ایالات متحده همچنان با شرکت ها همکاری می کند تا فرصت هایی را برای صادرکنندگان آمریکایی افزایش دهد
سرمایه گذاری در آمریکا و معایب آن
سرمایه گذاری در آمریکا برای افراد غیر آمریکایی معایبی را نیز در بر دارد. سیستم ایالات متحده برای تخصیص سرمایه گذاری از نقاط قوت زیادی برخوردار است: بهره وری ، انعطاف پذیری ، پاسخگویی و نرخ بالای سودآوری شرکت ها. با این وجود ، سرمایه به طور مؤثر در اقتصاد به سمت شرکتهایی که بتوانند آن را با بیشترین تولید و در داخل شرکتها به کارآمدترین پروژه های سرمایه گذاری مستقر کنند ، هدایت نمی شود. مخصوصا برای ایرانیان از ویزای سرمایه گذاری آمریکا به عنوان ویزاهای پر ریسک یاد می شود. در عوض به جای این کشور آمریکا را به عنوان مقصد سرمایه گذاری انتخاب کنند می توانند کشورهای برتر دیگر را از جمله کانادا یا کشورهای اروپایی مانند سوئیس، اتریش، آلمان، فرانسه و.. را با کمترین ریسک و هزینه برای اخذ اقامت انتخاب کنند.